جستجو
کد : DK-188864     

ناامین


ناایمن . اندیشناک . هراسان . ترسان: و چنان شد که ملک بیکبارگی در سر آن قضایا خواست شد، و عموم خلق بر املاک و عرض و جان خود ناامین گشتند. (تاریخ غازانی ص 241).
  • نااستوار. ناراست . غیرامین . که امانت ندارد. غیرمعتمد.