جستجو
کد : DK-145038     

قاآنی


میرزا حبیب اللّه متخلص به قاآنی . در حدود 1222 ه' . ق. یعنی در زمان سلطنت فتحعلیشاه در شیراز متولد گردید. پدر او میرزا محمدعلی شاعر بود و گلشن تخلص داشت . اصل ایشان از ایل زنگنه بود که در عراق و فارس سکونت نمودند. وی در عهد جوانی سفر خراسان کرد و در آنجا تحصیل علوم و ادبیات نمود و شعرسرودن آغازید و آنگاه تخلص حبیب میکرد و به تدریج شهرتی یافت و در نزد حسنعلی میرزا شجاع السلطنه که حکومت آن سامان داشت مقرب شد و قصائدی در مدح او بپرداخت و به امر او به قاآنی متخلص شد، و آن به نسبت اسم پسر شجاع السلطنه یعنی اوکتاقاآن بوده است . قاآنی مدتی در خراسان و کرمان ملتزم حضور او بود و همین شاهزاده او را پیش فتحعلیشاه معرفی نمود. بعد از اقامت در خراسان و شیراز و کرمان به تهران آمد و در آنجا معروفتر شد و در دربار محمدشاه خاصه ناصرالدین شاه تقرب بسیار پیدا کرد. آنچه از اخبار بدست می آید قاآنی اول شاعر ایران است که به آموختن زبان فرانسه آغاز نمود. قاآنی را میتوان پس از صائب معروفترین شاعر ایران در تمام دوره صفوی و قاجار شمرد. و شاید در طراز سخن و خوبی وصف و انتخاب کلمات و استعمال لغات و تتبعاشعار قدما کمتر کسی از سخنگویان این دوره با او برابری تواند کردن . مخصوصاً هنر او در قصیده است ولی در غزل نیز استادی نشان داده است . در مسمط و ترجیعبنددستی داشته و مهارت به خرج داده است ولی باید گفت همانطور که حلاوت عبارت در اشعار قاآنی بیشتر است معانی فلسفی و اخلاقی کم است . در دیوانش قصائد مدحیه که توان گفت شاهکار او است بسیار است . سرمشق او شاعران خراسان اند و بخصوص نسبت به منوچهری علاقه خاصی نشان میدهد. مخصوصاً ناصرالدین شاه را بسیار ستوده و اغلب قصائد و مسمطات را با وصف شیرین از طبیعت شروع کرده است ; از آن جمله مسمطی است که بند اول آن نقل میشود:
بنفشه رسته از زمین بطرف جویبارها
و یا گسسته حور عین ز زلف خویش تارها
ز سنگ اگر ندیده ای چه سان جهد شرارها
به برگهای لاله بین میان لاله زارها
که چون شراره میجهد ز سنگ کوهسارها.
و نیز در مسمط زیرین شوق لطف بهار و عشق روی گلزار و نغمه جویبار نمایان است :
باز برآمد به کوه رایت ابر بهار
سیل فروریخت سنگ از زبر کوهسار
باز بجوش آمده مرغان از هر کنار
فاخته و بوالملیح صلصل و کبک و هزار
طوطی و طاوس و بط سیره و سرخاب و سار
هست بنفشه مگر قاصد اردیبهشت
کز همه گلها دمد بیشتر از طرف کشت
وز نفسش جویبار گشته چو باغ بهشت
گوئی با غالیه بر رخش ایزد نوشت
کای گل مشکین نفس مژده بر از نوبهار
دیده نرگس به باغ بازپر از خواب شد
طره سنبل به راغ باز پر از تاب شد
آب فسرده چو سیم باز چو سیماب شد
باد بهاری بجست زهره وی آب شد
نیمشبان بیخبر کرد ز بستان فرار.
در اغلب قصائد استاد از شاعران پیشین استمداد کرده است ، مثلاً در این قصیده :
اگر نظام امور جهان بدست قضاست
چرا به هر چه کند امر شهریار رضاست .
استاد انوری در مدنظر شاعرانه او بوده که ناظم قصیده ای است با مطلع زیر:
اگر محول حال جهانیان نه قضاست
چرا مجاری احوال بر خلاف رضاست .
ایضاً در این قصیده :
آنچه می بینم به بیداری نبیند کس بخواب
زانکه در یک حال هم در راحتم هم در عذاب .
همان استاد را پیروی کرده که گفته بود:
این که می بینم به بیداری است یارب یا بخواب
خویشتن را در چنین نعمت پس از چندین عذاب .
همچنین در این قصیده :
غم و شادی است که با یکدگر آمیخته اند
یا مه روزه به نوروز درآمیخته اند.
قصیده خاقانی را سرمشق گرفته که گفته :
می و مشک است که با صبح درآمیخته اند
یا بهم زلف و لب یار برآمیخته اند.
قاآنی گذشته از دیوان اشعار نیز تالیفی منثور دارد به نام پریشان که آن را به طرز و اسلوب گلستان سعدی ساخته و عین شیوه استاد شیرازی را بکار برده و تمام نظم و نثر آن را به استثنای چند بیت خود سروده چنانکه در خاتمه گفته است :
نیست در او عاریت هیچکس
خاص من است آنچه در او هست و بس
جز دو سه بیتی ز عرب وز عجم
کآمده جاری به زبان قلم .
حکایات پریشان مانند گلستان در آداب و سیر و نصائح و سرگذشت و لطائف و نظائر آن است . مقدمه ای هم بر دیوان فریدون میرزا قاجار نوشته است که چاپ شده . بهار گوید: و رساله ای در علم شانه بینی و رساله دیگری در هندسه جدید و مقالاتی در نیرنجات از او موجود است . (سبک شناسی ج 3 ص 334). قاآنی در سال 1270 در تهران وفات یافت . (مجمع الفصحاء ج 2 ص 402)(سبک شناسی ج 3 ص 156، 334 و 339 قاآنی ). و رجوع به تاریخ ادبیات ایران و رجوع به ترجمه تاریخ ادبیات ایران ادوارد براون ج 4 ص 131، 132، 135، 138، 150، 151، 176، 193، 199، 211، 212، 213، 215، 216، 217، 220، 222 شود.