جستجو
کد : DK-137092     

غازه


بزک . گلگونه . گلغونه . سرخاب . گلگونه باشد که زنان به رخ نهند تا سرخ نماید. (صحاح الفرس ). حمره ، غمرة; پنبه سرخ که زنان بر روی مالند. (زمخشری ). غنجار. والغونه . سرخی . (حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ). گلگونه که زنان بر روی نهند. (برهان ). گلگونه و آن سرخی باشد که زنان بر روی مالند. (غیاث از برهان و سراج ):
شرطستم آنکه تیر و کمان خواهد
نه آنکه سرمه خواهد با غازه .

بوالحر (از فرهنگ اسدی ).