کارگاه حضوری راز و رازدانی در تهران
[جستجو در:]
اخبار و رویدادها
قرآن
دیوان آثار و اشعار
دهخدا
نهج البلاغه
مفاتیح
منوها
گالری ویدئو / صوت
جستجو
قرآن
متن, ترجمه و تفسیرنهج البلاغه
فرهنگ لغت دهخدا
شعر و ادب فارسی
مجموعه سخنرانی ها و درس گفتارهای استاد کوهپایه
مباحث عرفانی
شرح دیوان شمس مولانا
شرح مثنوی معنوی
شرح غزلیات حافظ
شرح منطق الطیر عطار نیشابوری
متفرقه
خواجه عبدالله انصاری
مباحث روانشناسی
عرفان عملی
مباحث قرآنی
شرح نهج البلاغه
شناخت سیره و رفتار پیامبر اکرم و اولیاء الله
سخنرانی های اساتید و مهمانان
دکتر زینب چوقادی
سارا رهگذر
مناسبت ها
سخنرانی محرم
سخنرانی های ماه مبارک رمضان
سخنرانی های جدید
اخبار و رویدادها
درباره ما
تماس با ما
لغت نامه دهخدا
|
حائل
کد :
DK-70450
حائل
نعت فاعلی از حول و حیل .
متغیراللون .
شتربچه ماده همینکه از شکم مادر آماده برآمده باشد، و نر را سقب گویند.
خرمابن که سالی بار آرد و سالی نیارد.
اشتر ستاغ . شتر نازا. ناقه حائل ; آنکه باردار نشده باشد از گشن یافتن یا آنکه باردار نشود یک سال یا دو سال یا سالها. مقابل حامل .
نازاینده از هر حیوان . زنی که آبستن نیست . مقابل حامل . ج ، حیال ، حول ، حُوّل ، حولل .
میش که نزاید.
بازداشت : برزخ ; حائل و بازداشت میان دو چیز. (منتهی الارب ). مانع. حاجز. بازدارنده میان دو چیز. حِوال . حُوَل . حَوَل:
پرده چه باشد میان عاشق و معشوق
سد سکندر نه مانع است و نه حائل .
سعدی .
برچسب ها:
حائل
بازدید از صفحه اول
نسخه چاپی
ارسال به دوستان
اشتراک
Facebook
Twitter
Google+
Digg
Reddit
LinkedIn
StumbleUpon
Email
لینک های کاربردی
YouTube Channel
آمار سایت
کل کاربران :
کاربران آنلاین :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
کل بازدید :
بروزرسانی :
عضویت در خبرنامه
تماس با ما
001-778-3208222
0098-9124838437
[email protected]
کلیه حقوق این سایت متعلق به آکادمی فرهنگی مولانا است و استفاده غیر قانونی از محتوای موجود پیگرد قانونی خواهد داشت.
© Copyright ©2024 molanaacademy.com All Rights Reserved. Powered by
targan.ir
Version 5.21.138®