جستجو
کد : DK-48272     

تابیدن


تاب و طاقت آوردن . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). طاقت آوردن . (شرفنامه منیری ). تحمل کردن . متحمل شدن تاب و تحمل داشتن . از عهده برآمدن:
گرامی گوی بود با زور شیر
نتابید با او سوار دلیر
گرفت از گرامی نبرده گریغ
که زور کیان دید و برنده تیغ.

دقیقی .