جستجو
کد : DK-48234     

تابه


(از: تاب + ه پسوند آلت ). پهلوی تاپک . (حاشیه برهان قاطع چ معین ). ظرفی باشد پهن که در آن کوکو و خاگینه و ماهی بریان کنند. (برهان ) (آنندراج ). ظرفی است برای پختن چیزی از قبیل گوشت و ماهی و غیره و آن را ماهی تابه نیز گویند. (انجمن آرا). تاوه به واو نیز گویند. (آنندراج ). اعراب آنرا معرب کرده طابق و طاجن و طبخ گویند. بریان کرده چیزی است در تابه و مطنجن و مطنجنه مشتق از آن است . (انجمن آرا). ظرفی مسین دسته دار برای سرخ کردن ماهی و بادنجان و کدو و خوردنی های حیوانی و نباتی . چیز آهنی که در آن ماهی پزند. روغن داغ کن . طاجن . تابه که در آن بریان کنند. (منتهی الارب ). مطجّن ; بریان کرده در تابه . (منتهی الارب ):
کی شود شوی لاهی اللهی
عاشق تابه کی شود ماهی .

سنائی .