جستجو
کد : DK-48279     

تابل


از تبل .
  • (اِ) دیگافزار. ج ، توابل . (منتهی الارب ) (آنندراج ). اشیائیست خشک که بوسیله آن اشیاء غذارا خوشبو و معطر میسازند کذا فی بحر الجواهر. (کشاف اصطلاحات الفنون ). چیزهای خشک باشد چون دارچین و هیل و زعفران و زیره و فلفل و بیخ جوز و میخک و ابزار آن که بدان طعام را خوشبوی کنند. حوایج . ابزار طعام . بِزر. دیگافزار: هو [ اشترغاز ] اصل ینبت بخراسان یطبخ مع اللحم بحسب التابل نبات و قوته قوة الانجدان . (ابن البیطار).