جستجو
کد : DK-48156     

تابستان


از تاب و ستان (پسوند) بمعنی زمان تابش و فصل گرما، یکی از چهار فصل سال بین بهار و پائیز. (نقل از حاشیه برهان چ معین ). هر گاه که آفتاب به اول سرطان رسد تا باول میزان تابستان باشد. (ذخیره خوارزمشاهی ). موسم گرما را گویند. (آنندراج ). سپید بر. (برهان ). صیف . (منتهی الارب ) (دهار). صیفه . (منتهی الارب ): امیر دیدار با قدرخان کرد و تابستان بغزنین باز آمد. (تاریخ بیهقی ). اسکندر مردی بوده است با طول و عرض و بانگ و برق و صاعقه چنانکه در بهار و تابستان ابر باشد. (تاریخ بیهقی ). قیظ; تابستان جایی مقام کردن . (دهار) تصیف ; تابستان بجایی اقامت نمودن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). قیظ; گرمای تابستان و آن از طلوع ثریا تا طلوع سهیل است . (منتهی الارب ).