جستجو

یاسدی کندی
دهی است از دهستان آجرلو بخش مرکزی شهرستان مراغه . در هفتاد هزارگزی جنوب خاوری مراغه با 441 سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
یاسمین کلاته
از قراء رستمدار مازندران است: امیر مسعود مصلحت خود را در این قسم مشاهده کرد و به طرف رستمدار توجه نمود چون به قریه یاسمین کلاته رسید از پیش دلیران رستمدار و از پس شیران مازندران دست جلادت از آستین تهور بیرون آوردند و خود را به طرف و جوانب سربداران زده در کشش و کوشش تقصیر و اهمال نکردند. (حبیب السیر جزو دوم از مجلد ثالث ص 114).
یاری
اعانت . کمک . دستگیری . پایمردی . دستمردی . دستیاری . پشتی . یارمندی . پشتیبانی . نصرت . مساعدت . عون . معاضدت . معاونت . مظاهرت . معونت . مدد. امداد. نصر. تایید. تعوین . عضد. یارگی . یاوری . صاحب آنندراج بی اتکاء به دلیلی و شاهدی تفاوتهایی میان یاری و یارگی و یاوری قائل شده است و گوید: یاری عبارت از مدد و نصرت باطن است و یارگی عبارت از مدد و نصرت ظاهر که از سپاه و حشم صورت میگیرد و یاوری عبارت از قوت قلبی و مدد غیبی که تحقق آن به کثرت سپاه لزومی ندارد و بغیر از تایید حضرت حق جل و علاصورت نمی توان گرفت یا آنکه یارگی عبارت از قوت ضرب و طعن و جرح خصم است و یاری عبارت از طاقت صبر و تحمل متاعب و مکارهی که در جنگ رو میدهد اما بنابر مشهور یاوری عبارت از معاونتی که به ظاهر تعلق دارد و یاری امری است معنوی که به دل تعلقدارد و محتاج به ظهور آثار است - انتهی:
به یاری ماهوی گر من سپاه
برانم شود کارم ایدر تباه .

فردوسی .

یازدن
مخفف یازیدن . (برهان ). رجوع به یازیدن شود.
یازی
(مرکب از یاز مخفف یازنده + «ی » علامت حاصل مصدر) اما مستقلاً به کار نرود بلکه غالباً بصورت ترکیب استعمال می شود چنانکه در دست یازی و شمشیریازی و جز آنها.
-دست یازی ; دست درازی . درازدستی کردن:
جهان راچنین دست یازی بسی است
ز هر رنگ نیرنگسازی بسی است .

فردوسی .

یاسر
شترکش که گوشت بهره بهره کند. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). شترکش . (ناظم الاطباء). کشنده شتر. جزار. (از اقرب الموارد).
  • قسمت کننده جزور قمار. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). آنکه جزور قمار را تصدی می کند. (از اقرب الموارد).
  • قمارباز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). و سمی المقامر یاسراً، لانه بسبب ذلک یجزی لحم الجزوز وقال الواحدی : من یَسرَ الشی اذا وجب والیاسر الواجب بسبب القدح . (بلوغ الارب ج 2 ص 54). ج ، اَیسار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). ج ، یَسَر. (مهذب الاسماء). ج ، یاسرون . (تاج العروس ).
  • آسان . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). سهل . (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد).
  • چپ . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). طرف چپ . (ناظم الاطباء). خلاف یامن . (از اقرب الموارد).
  • یاسمینی
    ابومحمد عبداللّه بن حجاج ادرینی بن یاسمینی در قرن ششم میزیسته است . او راست کتابی به نام (الارجوزة الیاسمینیة) در علم جبر که با کتاب بغیة المبتدی و غنینة المنتهی طبع شده است . ابوالحسن قلصادی صاحب بغیة المبتدی مذکور که در قرن نهم میزیسته شرحی بر ارجوزه یاسمینی نوشته و به نام شرح الاجوزة الیاسمینیة معروف است . (معجم المطبوعات ج 2 ص 1940). و رجوع به همان کتاب ص 1520 شود.
    یاری آباد
    دهی است از بخش نوبران شهرستان ساوه . 227 تن سکنه دارد و محصول آن غلات و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
    یازده
    . ده بعلاوه یک . عدد بین ده و دوازده .احد عشر. احدی عشرة. احدی عشر: اَنَا اکره بیع ده دوازده ده یازده . (منسوب به حضرت صادق ع ).
    چون شمردم یازده منزل ز راه روزگار
    منزلی دیدم مبارک وز منازل اختیار.

    معزی .

    یازی بلاغی
    دهی است از دهستان گل تپه فیض اللّه بیگی بخش مرکزی شهرستان سقز، با 250 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
    یاسرالرمل
    رجوع به یاسر (کوه ) شود.
    یاسن
    متغیر. لغتی است در آسن بعض اعراب را. (تاج العروس ). آب آسن ; برگردیده از مزه و رنگ. (منتهی الارب ). و رجوع به آسن شود.
    یاری اصفهانی
    اسمش میرزامحمد حسین است . چندی بمنادمت امرای زندیه بسر برده مردی خوش حالت بوده درسنه 1215در گذشته در غزلسرائی طبع متوسطی داشته است ازوست :
    من از اهل وفا نه بنده این در نه آخر خود
    یکی زاهل هوس پندارم ای دربان و در بگشا.

    #

    یازدهم
    عددترتیبی برای یازده . در مرتبه میان دهم و دوازدهم .
    یازیجی
    یازجی . نویسنده . رجوع به یازجی شود.
    یاسر نیعم
    از پادشاهان تبع و خاندان حمیر است . (تاج العروس ). و صاحب مجمل التواریخ آرد: ملک یاسر نعیم بن شراحیل خمس و ثمانون سنه ، عم بلقیس بود و رعیت را عظیم نیکو داشتی [ و ] از بس که بر مردمان انعام کرد و ببخشید، او را ینعم لقب نهادند و شعرا را در حق وی شعرها بسیار است .
    یاری تبریزی
    پیشه خرده فروشی داشت و به یاری موزونی طبع بر دقیقه سنجی همت می گماشت :
    نه تنها دیده از نظاره روی نکو بستم
    چو رفتی از نظر چشم از همه عالم فروبستم .

    (تذکره صبح گلشن ص 612).

    یازدهمین
    عدد ترتیبی برای یازده . یازدهم . در مرتبه میان دهمین و دوازدهمین .
    یازیجی اوغلی
    شیخ محمد بیجان ... از علماو مشایخ قرن نهم و معاصر سلطان مرادخان ثانی بود و به سال 855 ه' . ق. درگذشت . (از قاموس الاعلام ترکی ).
    یاسور
    دهی است از بخش رودسر شهرستان لاهیجان ، با 380 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).