جستجو

گاسموآک
دارکوب . رجوع به دارکوب شود.
گالاته
مجسمه ای که بتقاضای پیگمالیون بوسیله ونوس جان دار گردید.
گالش بر
موضعی در مازندران قرب آمل . (سفرنامه مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 32).
گالوستن
شهری است در ممالک متحده آمریکا در تگزاس و بندر آن در ساحل خلیج «گالوستن » (خلیج مکزیک ) و سکنه آن 50000 تن میباشد. محل صدور پنبه و نفت است .
گالینی
ژزف سیمون . ژنرال و مرد اداری فرانسه متولد در سَن بِئا و متوفی درورسای . (1849 - 1916 م .). در سودان و سِنِگال تونکن لیاقت بخرج داده و شهرت یافت . و ماداگاسکار را در زمان ژنرالی خود منظم ساخته و بدان سر و سامانی بخشید. در سال 1934 م . حاکم پاریس گردید. در فتح مارن تشریک مساعی کرد و بین سال 1914 - 1915 م . وزیر جنگ بود. لقب مارشالی را پس از مرگ در سال 1921 بدو دادند.
گاسیلی
نام حاکم نشین کانتون مربیهان ناحیت وان . دارای 1310 تن سکنه است .
گالات ها
نام قوم کوچکی از گل (غالیان ) که در همسایگی تراکیها میزیستند و یونانیها با آنها آشنا شدند. (ایران باستان ص 1911).
گالش بینه
خانه ها که از شالی کنند.
گالین یانی
ویلیام . بشردوست انگلیسی . که تابعیت فرانسه را پذیرفت . (1798 - 1882 م .).
گاسیون
از جمله بنادر معروف ممالک تابعه ایران واقع در کنار دریای مغرب من جمله درمصر است . رجوع به ایران باستان صص 1510 - 1511 شود.
گالاثی
گالاثیا. گالاثیه .ناحیه قدیم آسیای صغیر که گل ها آن را اشغال کردند (278 ق. م .) و در 25 ق. م . بتصرف رومیها درآمد. کرسی ولایت گالیها گالاثیها نام داشت و آن را انکورا نامیدند و انکورا در یونانی بمعنی لنگر کشتی است . (این شهر را اکنون انقره نامند که پایتخت ترکیه میباشد). ایران باستان ص 2134 و رجوع به گالی و گالیا و گالاثیان و غالاتیا و غالاثیا شود.
گالش پل
دهی است از دهستان اهلمرستاق بخش مرکزی شهرستان آمل ، واقع در 13هزارگزی شمال باختری آمل کنار شوسه آمل به محمودآباد دشت ، هوای آن معتدل مرطوب مالاریائی است ، دارای 350 تن سکنه . زبان آنان مازندرانی و فارسی است . آب آن از رودخانه هزار و چشمه ، محصول آنجا برنج ، کنف ، مختصر غلات ، شغل اهالی زراعت . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
و رجوع به سفرنامه مازندران و استرآباد رابینو ص 112 شود.
گالیها
رجوع به گالاثیه و گالی و گالیا شود.
گاشاک
گیپای خردو کوچک را گویند یعنی پارچه های پوست شکنبه را بدوزند و با گوشت و برنج مصالح پر کنند و پزند. (برهان ).
گالاثیان
مردمانی که در تاریخ به گالیها معروفند، آنها را از نژاد سلتی میدانند و یونانیان آنها را گالاتیان مینامیدند. مقدونیه و یونان را معرض تاخت و تاز قرار دادند. اینها مردمانی بودند قوی و سلحشور. ولی دور از تمدن . استیلای اینها بر شبه جزیره بالخان (بالکان ) وحشت و اضطرابی غریب در قلوب اهالی این مملکت افکند، بخصوص که میگفتند، گالی ها یک قرن و اندی پیش به روم حمله کردند و رومیها از راندن آنها عاجز گردیده ، با دادن پولی گزاف از روم خارجشان کردند. بطلمیوس کرائونوس به جنگ آنها رفت و کشته شد. (280 ق. م ). پس از آن مقدونیه میدان تاخت و تاز آنها گردید. این مردمان وحشی کودکان را میکشتند شهرها و دهات را غارت میکردند ابنیه را آتش میزدند. سال بعد گالیها از تنگه ترموپیل گذشته یونان را میدان قتل و غارت کردند و چندی به این منوال گذشت تا بالاخره یونانیها جمع شده و در نزدیکی دلف شکستی به گالیها داده آنها را از یونان راندند. دیودور گوید (قطعه ای از کتاب 22): وقتی که برنّوس پادشاه گالیها به معبدی درآمد، بتقدیمی های طلا، و نقره توجهی نکرد و فقط هیکل های خدایان را که از چوب و سنگ ساخته بودند برگرفته بسیار خندید، از اینکه صورت خدایان را مانند صورت انسان میسازند و آن هم از چوب و سنگ، این گفته دیودورشایان توجه است و میرساند، که گالیها با وجود اینکه از تمدن دور میزیستند راجع به خدا تصوراتی داشته اند، برتر از تصورات یونانیهای متمدن . باری آسیای صغیر،در ابتدا از حملات این مردمان مصون بود، ولی اتحادی ،که مردمان قسمت شمالی آسیای صغیر، مانند بی تی نیه و غیره تشکیل داده بودند و موسوم به اتحاد شمالی بود خواستند از سلحشوری گالی ها استفاده کنند و آنها را به یاری خود طلبیدند پس از آن آسیای صغیر هم میدان قتل و غارت و حریق گردید و گالی ها بقدری پیش رفتند، که ناحیه ای در فریگیه اشغال کردند. در این احوال آن تیوخوس اول مصمم گشت با آنها جنگ کند و شکست فاحشی به آنها داد، توضیح آنکه قوه گالیها مرکب از 20000 سوار زبده و ارابه های زیاد بود، ولی فیلهای جنگی آن تیوخوس باعث وحشت اسبهای گالی گردید و پادشاه سلوکی فاتح گشت . پس از آن او جشنهای بزرگی گرفت و به مناسبت این فتح او را سوتر خواندند که بمعنی ناجی است . درباب ریختن گالیها به مقدونیه و یونان و آسیای صغیر عقیده بعضی بر این است که این واقعه بر اثر فشار ژرمن ها برگالیهائی که در کنار رود دانوب سکنی داشتند روی داد. فتنه گالیها و تاخت و تاز آنها در مقدونیه و یونان و آسیای صغیر دارای اهمیت بود زیرا پدید آمدن اینها در این ممالک به عصر اسکندر، که زمان جانشینان او ابتداء دولت هائی که تشکیل شده بود نیز جزء آن به شمار میرود، خاتمه داد. (ایران باستان صص 2067 - 2068).
گالش خاله
دهی است جزء دهستان مرکزی بخش لنگرود شهرستان لاهیجان ، واقع در 8 هزاروپانصدگزی خاور لنگرود و 3هزارگزی راه فرعی چمخاله به لنگرود، هوای آن جلگه ، معتدل ، مرطوب مالاریائی ، دارای 107 تن سکنه . زبان آنان گیلکی ، فارسی . آب آن از چاه ، محصول آنجا لبنیات ، شغل اهالی گله داری ، راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
گالاثیه
ناحیتی است در آسیای صغیر، همان فریگیه سابق است . (ایران باستان صص 2433، 2298). رجوع به گالاثی شود.
گالش خیل
دهی است جزء دهستان خشابر طالش دولاب بخش رضوانده شهرستان طوالش ، واقع در ده هزارگزی جنوب رضوانده ، سر راه شوسه بندر انزلی به آستارا،جلگه ، هوای آن معتدل مرطوب ، مالاریائی ، دارای 396 تن سکنه . آب آن از طالشی رودخانه چاف رود. محصول آنجا برنج ، گردو. شغل اهالی زراعت و گله داری ، عده ای تابستان به ییلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
گالش زمین
دهی است جزء دهستان سیاهکل بخش سیاهکل دیلمان ، واقع در شهرستان لاهیجان ، هوای آن جلگه ، معتدل ، مرطوب مالاریائی ، دارای 120 تن سکنه . زبان آنان گیلکی ، فارسی . آب آن از رود شمرود، محصول آنجا پشم ،لبنیات ، شغل اهالی زراعت ، گله داری ، شال بافی ، راه آن مالرو است . تابستان برای نگاهداری گله های خود به ییلاق دیلمان می روند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
گاله کیجان
ده مخروبه ای است از بخش حومه شهرستان نائین . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).