کائوچوئی
آنچه از کائوچوک به دست آید.
(اِ) نامی است که باغبانان ما، به «فیکوس الاستیکا» داده اند.
کاباروس
فرانسوا کنت دُ. رجل اقتصادی اسپانیولی و اصلاً فرانسوی ، متولد در بایون (1752 - 1810 م .) دختر وی موسوم به ترزادوکاباروس [ ت َ رِ دُ ] همسر تالین عضو مجلس کنوانسیون بود.
کاباره
بعضی فرهنگهای اخیر این صورت را بمعنی غار و شکاف و جای تاریک آورده اند. این لغت همان «کاباره » با کاف فارسی است وبا کاف تازی صحیح نمی نماید. رجوع به «گاباره » شود.
کائوکیو
نام قدیم ایغورها. سعید نفیسی در احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 192 آرد: نام طایفه ای دیگر در تاریخ چین ظاهر میشود که مورخین چینی ایشان را «هوئئی هه » می نامند. شکی نیست که این طایفه از نژاد ایرانی مخلوط با نژاد ترک بوده و ایغورهای امروز از همان نژادند که آنها را در تاریخ چین نخست «کائوکیو» وسپس «تیه له » نامیده اند.
کابازاله
دهی از دهستان شهر ویران بخش حومه شهرستان مهاباد، واقع در 21500 گزی شمال خاوری مهاباد و پنج هزارگزی شمال باختری شوسه مهاباد به میاندوآب . جلگه با هوای معتدل مالاریائی ، سکنه آن 334 تن و زبان آنان کردی . آب آن از رودخانه مهاباد و چشمه و محصول آنجا غلات ، چغندر، حبوبات ، توتون ، شغل اهالی زراعت و گله داری . صنایع دستی جاجیم بافی و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
کائولباخ
گیوم دُ. نقاش آلمانی ، متولد در ارولسن (1805 - 1870 م .). مولف «جنگ هونها».
کابال
قباله . قبالا . قبله . در عبری بمعنی سنت و روایت . شرح و تفسیر رمزی تورات در نزد یهودیان که از عهد آدم یا ابراهیم ببعد توسط گروهی از مطلعان جمع و تدوین شده است .
کائولن
کائولن یا خاک چینی ، سیلیکات قلیائی آلومینیوم است که دارای چند ملکول آب است و تقریباً خالص میباشد. گردی است بسیار نرم ، سفید، مایل بخاکستری کمی قابض و در آب و اسیدهای رقیق و سرد غیرمحلول است . دیاستازهای گوارشی و مایعهای مختلف بدن در روی آن بلاتاثیر میباشد. کائولن بعلت غیرمحلول بودنش یک طبقه محافظ و عایقی در روی مخاط معده تشکیل میدهد و بدین طریق زخمهای معده در زیر آن به آسانی التیام می پذیرد. کائولن بوی مدفوع را نیز از بین می برد، و تا اندازه ای دفع آن را تنظیم میکند. به همین علت آن را برای درمان اسهال و همچنین برای مداوای یبوست هایی که علتشان خراش و زخم مخاط روده باشد در تورم حادّ روده و در اسهال ها و بعنوان پانسمان داخلی در روده ها و معده و در خارج در روی زخمها بکار می برند. در تمام موارد استعمال ماده مزبور باید کائولن سترون شده باشد.در داخل ممکن است در حیوانات کوچک بمقدار 2 تا 10 گرم در روز داد، ارژیل یا گل رس مخلوطی است از پلی سیلیکات قلیایی آلومینیم و شن و اکسید دوفرو نسبةً دارای خاصیت قابض میباشد. (از درمان شناسی تالیف احمد عطائی ج 1 صص 455 - 456).
کابالرو
نام چهار تن از نجبای ایرانی در «سفرنامه ایران » نوشته دن خوان . (از تاریخ ادبیات ایران تالیف پروفسور براون ج 4 ترجمه رشید یاسمی ص 3).
کائولی
ایبراهم . شاعر انگلیسی متولد در لندن (1618 - 1667 م .).
کابالیان
نام مردم یکی از ایالات ایران (به اعتبار تقسیم بندی مالی نه سیاسی ) در دوره هخامنشی به روایت هرودُت . (از ایران باستان ص 736، 1417، 1472).
کائدیه
دهی از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز. 52 هزارگزی شمال خاوری اهواز. ده هزارگزی جنوب شوسه مسجدسلیمان به اهواز، دشت ، گرمسیر. سکنه آن 130 تن ، شیعه زبان ، فارسی و عربی است .آب آن از چاه . محصول آنجا غلات ، شغل اهالی زراعت و گله داری و راه در تابستان اتومبیل رو است . ساکنین از طایفه حمید هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
کائون پور
شهری از هند (ایالات متحده اگره - اود) دارای 220000 تن سکنه . صنعت آن کارخانه پنبه ریسی . بسال 1857 م . سربازان قشون هندوستان ، اروپائیان را در این شهر قتل عام کردند.
کابانل
الکساندر. نقاش و شبیه ساز فرانسوی متولد در مون پلیه (1832 - 1889 م .).
کابورگ
کمونی در کالوادو از ناحیه کان . سکنه 2036 تن ، دارای راه آهن و حمامهای دریایی .
کابینه
اطاق دفتر. دفتر.
هیئت وزیران . مجموع وزراء. دولت . مستراح . مبال (در تداول ). به هر سه معنی در فارسی مستعمل است .
کاپرتو
موضعی در ایتالیا (ونسی ژولین ) واقع در ساحل «ایسونزو». شکست ایتالیائیان از اطریشیان و آلمانها در این محل وقوع یافت (اکتبر 1917 م .).
کابانیس
ژرژ. طبیب فرانسوی متولد در کُسناک (کورز) دوست میرابو، شاگرد و پیرو کندیاک . وی صاحب رساله ای است بنام «طبیعت و اخلاق بشر» که شهرت بسیار یافته است . (1757 - 1807 م .).
کابک فروش
فروشنده کابک . جدّال . (منتهی الارب ).
کاپررا
جزیره ای کوچک واقع در ساحل شمال شرقی «ساردنی ». این جزیره بسبب اقامت «گاریبالدی » در آن معروف و نامدار شده است .