ژاک دوم
ملقب به عادل . پادشاه آراگون (1260 - 1327 م .).
ژالیسکو
نام شهری در مکزیک که آن را اکسالیسکو نیز خوانند. در این شهر آثار سفالین و اشیاء عتیق و بقایای ابنیه قدیمه یافت شده است که مربوط به تمدن باستانی بومیان اصلی مکزیک است .
ژابیژ
داروئی است که آن را بوی مادران گویند. (برهان ). رجوع به بوی مادران شود.
سرشک آتش و آن قطره های آب است که از هیزم تر در وقت سوختن می چکد. شراره آتش . ابیز. (برهان ).
ژاژخای
رجوع به ژاژخا شود:
دل به بیهوده ای مکن مشغول
که فلان ژاژخای می خاید.
ناصرخسرو.
ژافا
در تداول مردم اروپا یافا را گویند. رجوع به یافا شود.
ژاک دووراژین
ملقب به سعید. مولف احوال اولیاء ایتالیائی . متولد در وراژین نزدیک ژن . نویسنده داستانهای طلائی (1228-1298 م .).
ژالین یی
نام کرسی حکومت از ایالت آلیر در شهرستان ویشی واقع بر ساحل رود ببر دارای 954 تن سکنه . و بدانجا معدن مرمر سفید و کوره های آهک است .
ژاژخوار
بیهوده گو. یاوه گو. ژاژخای در همه معانی:
کارهای شیرمردان کردی و از رشک تو
حاسدانت یاوه گو هستند و جمله ژاژخوار.
فرخی .
ژافنا
نام شهر و بندر سیلان و آن دارای 45000 سکنه است .
ژاک دوویتری
اُسقف و مورّخ و خطیب فرانسوی (1180 - 1240 م .).
ژاژدرائی
ژاژخائی . بیهوده گوئی . رجوع به ژاژخائی شود:
شعر تو ژاژ است ، مگر سوی تو
فضل همه ژاژدرائیستی .
ناصرخسرو.
ژافه
نوعی گیاه بدبو.
خارپشت . (آنندراج ). رجوع به زافه شود.
ژامائیک
جامائیکا. نام یکی از جزایر آنتیل در جنوب کوبا متعلق به دولت انگلیس . مساحت آن 11525 کیلومتر و دارای قریب 1121000 تن سکنه . مرکز آن کینگستون و محصولات عمده آن شکر و موز و رُم است .
ژاژ درائیدن
بیهوده گفتن . ژاژ خائیدن . رجوع به ژاژ خائیدن شود:
کسی که ژاژ دراید به درگهی
نشود
که چربگویان آنجاشوند کندزبان .
فرخی .
ژاکسن ویل
نام شهری از ممالک متحده آمریکای شمالی در فلورید بر ساحل رود سنت جون ، دارای 173000 تن سکنه .
ژامبلیک
نام داستان نویس یونانی متولد به شام در قرن دوم میلادی .
ژاتیوا
نام شهری است به اسپانیا برمصب مونت سا و در طرف راست ژوکار . این شهر را سان فلیپ دوژاتیوا نیز گویند.
ژاژدرای
بیهوده گو. یاوه گوی . ژاژخای:
کسی که گوید من چون توام بفضل و هنر
سبک خرد بود و یاوه گوی و ژاژدرای .
فرخی .
ژاک سوم
پادشاه اِکُس از 1460 تا 1488 م . تولد وی بسال 1451 و مرگش بسال 1488 بوده است .