جستجو

چادر خواب
پرده و حجاب خواب . (ناظم الاطباء).
چادر گلریز
آسمان با ستارگان . (آنندراج ).
چارابرو
نوخط که پشت لب او بحد موی ابرو برآمده است . آنکه خط پشت لب او دمیده است . شاهدی که خط بر پشت لب دارد. کنایه از معشوق نوخط. (آنندراج ). امردی که تازه بروت وی سبز شده باشد. (ناظم الاطباء):
عشق افزون می شود چون حسن میگردد زیاد
تا تو چارابرو شدی چشمم ز شوقت گشت چار.

غنی (از آنندراج ).

چارباغ طهران
این چهار باغ در محلی بوده که حالا ارگ سلطنتی و عمارات دیوانی است و بعضی درختهای چنار کهن که الاًّن در عمارات مبارکات است دلیل است که سابقاً اینجا باغ و آبادی بوده و بنای چارباغ مسطور را شاه عباس ماضی نموده و چنارهای کهن که حالا به چنار عباسی معروف است یحتمل به حکم شاه عباس غرس شده باشد والا مورخین دانند که عباس بن علی بن ابیطالب علیه السلام به ایران نیامده یعنی از کربلا به این طرف توجه نفرموده است . (مرآت البلدان ج 1 ص 519).
چاربرگی
اصطلاح قمار. آنکه در بازی آس چهار برگ مختلف در دست دارد.
چادردران کردن
زنی بانوی مهمان را از مراجعت به خانه خود سخت مانع شدن از راه دوستی و مهر و محبت .
چادر لاجورد
کنایه از آسمان است . (برهان ):
چو روشن شد آن چادر لاجورد
جهان شد بکردار یاقوت زرد.

فردوسی .

چارابرو شدن
دمیدن موی بر پشت لب . رجوع به چار ابرو شود.
چارباغ طوقچی
در بیرون دروازه طوقچی اصفهان خیابانی است معروف به چارباغ که نادراً درخت در این خیابان دیده میشود در وسط خیابان حوضی است و در یکطرف خیابان محاذی این حوض سر در باغ معروف بباغ قوشخانه است که از چند گاه قبل الی الاًّن حکام دارالسطنه اصفهان هر وقت از جانب سنی الجوانب اقدس همایون شاهنشاهی بخلعتی نایل و سرافراز میشوند آن خلعت را با تشریفات معموله در باغ قوشخانه زیب پیکر اعتبار خود میسازند در وسط باغ قوشخانه عمارتی عالی ساخته شده است . چارباغ طوقچی و باغ قوشخانه از بناهای شاه عباس ثانی است ... (مرآت البلدان ج 4 ص 31).
چاربری
شاخه ای از ایل بختیاری منسوب به طایفه «آسترکی » که شعبه ای از هفت لنگ بختیاری است . (جغرافی سیاسی کیهان ).
چادردرانی
ممانعت لجوجانه زن بانوی مهمان را از بازگشت بخانه خود.
چادر لاجوردی
کنایه از آسمان . (آنندراج ).
  • کنایه از شب . (آنندراج ).
  • کنایه از سبزه زار. (آنندراج ).
  • کنایه از چار عناصر. (انجمن آرا).
  • کنایه از چار ستاره نعشی که گرد قطب باشند. (انجمن آرا). رجوع به «چادر لاجورد» شود.
  • چاراجساد
    چارعنصر. عناصر اربعه (آب و خاک و باد و آتش ).
    چارباغ گروس
    باغی است در سمت جنوب قصبه بیجار واقع وبواسطه خیابان های طویل عریض منقسم به چهار قسمت شده و بهمین جهت موسوم به این اسم شده ... در وسط باغ عمارتی عالی بنا کرده اند... این عمارت و باغ را مرحوم لطفعلی خان حاکم گروس جد ششمی جناب حسنعلی خان وزیر فواید که در اواخر سلطنت شاه سلیمان و در تمام مدت پادشاهی شاه سلطان حسین صفوی حکومت گروس را داشته در سنه هزار و صد و چهار هجری بنا کرده است و چون در امتداد زمان و انقلابات رو بخرابی نهاده بود مرحوم جنت جایگاه نایب السطنه عباس میرزا طاب اللّه ثراه هنگام عبور از گروس و اقامت دو روزه در بیجار و حوالی آن به محمد صادقخان مرحوم والد جناب حسنعلی خان که آن زمان حاکم آنجا بوده امر به تعمیر آن فرمودند و مبلغی هم از برای مصارف و مخارج تعمیر آن به محمد صادقخان دادند و مرحوم مشارالیه با کمال سلیقه در مرمت و توسعه عمارت و باغ مزبور کوشیده ازاره های تالارها را مرمر کرده و استاد محمد رضای حجار مشهور اصفهانی آنها را حجاری و منبت نموده و کتیبه ای هم که اشعار بسیار خوب دارد بخط میرزارضای خوشنویس معروف در مرمرهای ازاره ترقیم یافته که شعر آخری آن که ماده تاریخ تعمیر آنجاست و مطابق با سنه 1244 ه' . ق. میباشد این است :
    کلک هجران بهرتاریخش بزد جامی و گفت
    دایماً شاداب باد از مقدمت این لاله زار.
    و ایهامی در این شعر است و آن در لفظ «بزد جامی » است یعنی معادل عدد جامی را منها کنند باقی ماده تاریخ است . (مرآت البلدان ج 4 ص 33).
    چاربسیط
    ظاهراً بمعنی چارعنصر است . (آنندراج ).
    چادردوز
    خیمه دوز. کسی که شغل وی دوختن انواع چادر و خیمه باشد. خیام .
    چادرنشین
    صحرانشین . بادیه نشین .اهل وَبرَ. و بری . بَدَوی . مقابل شهرنشین و دِه نشین . مقابل تخته قاپو.
  • کنایه از طوایف و قبایلی که زندگی ایلی دارند و همه فصول سال را در بیابان و زیر چادر بسر میبرند و غالباً بکار گله داری وگوسفندچرانی مشغولند و در طلب آبشخور اغنام و احشام خود از نقطه ای بنقطه ای میروند و ییلاق قشلاق میکنند.
  • چارادویه
    چاردارو، مخلوطی از چند داروی مختلف (چهار یا بیشتر) که در اغذیه بکار میبرند. در تداول عوام به مخلوطی از میخک ، جوز بویا، فلفل و دارچین یا زنجبیل اطلاق میشود.
    چارباغ مشهد
    در شهر مشهد مقدس است از بناهای اولاد امیر تیمور گورکان و همیشه مسکن سلاطین و حکام و امرای بزرگ بوده در سنه 861 ه' . ق. صبح روز سه شنبه بیست و پنجم ربیع الثانی میرزا ابوالقاسم بابر گورکانی بن بایسنقربن میرزا شاهرخ در چارباغ مشهد وفات نمود... در سنه نهصد و چهل محمد حسین میرزا پسر سلطان حسین میرزای بایقرای گورکان الشهیر بخاقان که بر پدر یاغی شده بود و فراراً بعراق و آذربایجان رفته بود جمعی از متجنده را با خود همراه ساخته بحسب ظاهر بقصد دیدن پدر و استعفا از جرایم گذشته و در باطن بخیال تصرف مملکت و دفع پدر به مشهد مقدس رسید از طرف سلطان حسین میرزای بایقرا امیرمبارزالدین محمد ولی بیک و امیرباباعلی با دو هزار سوار از هرات رسیده در چارباغ مشهد جنگ سختی در داده محمد حسین میرزا را فراراً و مقهوراً بسمت جرجان دوانیدند. در سال 1009 ه' . ق. که بمقتضای نذر شرعی ، شاه عباس اول پیاده از اصفهان به مشهد مقدس رفت در چارباغ مشهد منزل نمود به این معنی که بعد از زیارت مرقد مطهر و چند شب و روز اعتکاف در زیر آن قبه گردون مطاف و تقدیم شرایط طاعت و عبادت به چارباغ مشهد که سرای شاهی بود منزل گزین شد. (مرآت البلدان ج 4 ص 34). و اکنون در مشهد از چهار باغ مذکور جز محله ای بدین نام آثاری باقی نمانده است .
    چاربلاغ
    صنیعالدوله آرد: قریه ای است از محال ایچرود زنجان ملکی جناب عمیدالملک هوایش ییلاق زراعت آن هم دیمی و هم آبی ، یک رشته قنات دارد که خراب است و چهار چشمه که زراعت و صیفی این قریه را مشروب میسازد. سکنه آن پانزده خانوار است . (مرآت البلدان ج 1).