پابیانیس
شهری از لهستان در جنوب لدز دارای 35000 تن سکنه . و از آنجا پارچه های پنبه ای و کاغذ و محصولات شیمیائی خیزد.
پاپکان
منسوب به پاپک . پسر پاپک . رجوع به بابک شود.
پاترسن
شهری است در اتازونی واقع در ایالت نیوجرزی دارای 145000 تن سکنه و صنعت ابریشم بافی دارد.
پابرکاب
مستعد رفتن . (غیاث اللغات ).
پاپل
موضعی است به خوزستان .
پاپی شدن
پاپی شدن امری را; اصرار ورزیدن در آن . دنبال کردن آن .
پاترکل
یکی از اَبطال یونان ، دوست اَخیلوس که در جنگ «ترواده » حضور داشت و آنگاه که اخیلوس از آگاممنون برنجید و دست از جنگ بداشت و به خیمه خویش بازگشت ، وی سلاح اَخیلوس بپوشید و بجنگ مردم ترواده شتافت و در جنگ با هکتور کشته شد و اَخیلوس به انتقام وی به یاری یونانیان بار دیگر بجنگ درآمد.
پابرمه
در دیوان سوزنی دیده شده و معنی آن معلوم نیست و ظاهراً در صفت زین اسب آمده است:
زین پابرمه نگه کن چو خوهی گشت سوار
تا نیفتی چو شوی حمله ور و حمله پذیر.
سوزنی .
پاپن
دنی . طبیعی دان فرانسوی مولد بسال 1647 م . مطابق با 1082 ه' . ق. در بلوآ و وفات بسال 1714 م . (1126 ه' . ق.). وی نخستین کس است که قوه محرکه بخار را شناخت . و چون از مذهب پروتستان پیروی میکرد بر اثر الغاء فرمان نانت از فرانسه به انگلستان رفت و آنجا به حرمت تمام پذیرفته شد و سپس به آلمان رفت و در برخی از مدارس به تدریس پرداخت . وی مخترع دیگ بخاری است که به نام او خوانده می شود.
پاپینیانوس
یکی از قدماء دانشمندان فقه و علم حقوق و او را در آن فن کتابی است . مولد وی بسال 142 م . در فینیقیه . وی در عهد مارک اورل و سپتیم سِوِر مصدر بعض خدمات قضائی شد و در دوره فرمانروائی کاراکالا بسال 212 م . بفرمان امپراتور کشته شد.
پاترکولوس
وِلٍّه ایوس . مورخ لاطینی مولف کتاب «تاریخ » که خلاصه ای است از تاریخ عمومی . مولد بسال 19 ق. م . و وفات در سنه 31 م ..
پابرنجن
پابند. خلخال . رجوع به پاآورنجن و پااورنجن شود.
پاپاآغاجه
نام یکی از زنان سلطان حسین میرزابایقرا. وی از او دختری بنام منور سلطان بیگم آورد واین منور سلطان بیگم بحباله نکاح یکی از نبیرگان میرزا الغبیک درآمد. رجوع به حبیب السیر ج 2 ص 300 شود.
پاپیون
پروانه .
نوعی دستمال گردن به شکل پروانه .
پاترلژی
علم احوال و آثار آباء مسیحی .
کتاب راجع به احوال وآثار ایشان . مجموعه ای از تآلیف آنان .
پاپائین
ماده تخمیری قابل حل که از میوه پاپایه گیرند.