جستجو

واجب مقید
واجب مقید در برابر واجب مطلق است و آن امری است که وجوبش بر مقدمه وجودش متوقف باشد مانند زکوة که موقوف بر نصاب است . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). و رجوع به کلمه های واجب و واجب مطلق و وجوب و کشاف اصطلاحات الفنون ص 1448 شود.
واح الثانی
دومین ناحیه از واحات سه گانه مصر است که پس از واح الاول قرار دارد و از حیث عمران و آبادی نازلتر از واح الاول است و پس از آن کوهی واقع شده که در آن سوی آن واح الثالث قرار دارد. رجوع به واحات و واح الاول و واح الثالث شود.
واحد جرم
واحدی که برای سنجش مقدار جرم یا توده به کار میرود. در دستگاه S.K.M واحد اصلی که برای جرم در نظر گرفته شده است کیلوگرم جرم (gk) است . رجوع به کیلوگرم شود و در دستگاه .S.T.M تن (t) است که برابر هزار کیلوگرم میباشد. رجوع به تن و کیلوگرم شود. واحد جرم یعنی کیلوگرم یا تن در دستگاه .S.K.M و .S.T.M یکی از سه واحد اساسی این دو دستگاه است (دو واحد دیگر متر (M) و ثانیه (S) است ). واحد جرم در دستگاه .S.G.C گرم جرم یا گرم توده است . رجوع به گرم وجرم و دستگاه و مبحث مکانیک در کتابهای فیزیک شود.
واحد کالالف
یکتن که برابر هزار تن است . واحد کالف:
واحد کالالف کِبْوَد آن ولی
بلکه صدقرن است آن عبدالعلی .

(مثنوی چ خاور ص 252).

واجب موسع
واجب به اعتبار وقت آن دو قسم است : واجب مضیق و واجب موسع. اگر زمان واجب زائد بر آن باشد واجب موسع نامیده میشود و زمان آن را ظرف مینامند مانند نماز ظهر که وقتشان از ظهر است تا غروب . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). واگر وجوب متعلق به وقت بود و آن وقت زاید بر فعل باشد آن را واجب موسع خوانند و توسع شاید که در جمع عمر باشد همچو حج و قضاء فائت که مکلف را تاخیر در اینها مادام که ظن فوت نباشد جایز است و شاید که در وقت معین باشد همچو نماز صبح که وقت آن صبح صادق است تا طلوع آفتاب . و علما را در واجب موسع خلاف است بعضی از اصحاب شافعی گفتند این واجب موسع نیست بلکه وجوب مختص است به اول وقت و اگر تاخیر کند قضا باشد و بعضی از اصحاب ابی حنیفه گفتند وجوب مختص است به آخر وقت و اگر در اول وقت بگذارد مستعجل بود همچو کسی که زکوة را پیش از حولان حول بدهد و کرخی گفت آنچه در اول وقت موقوف باشد اگر مصلی در آخر وقت بر صفت تکلیف بماند آنچه او گذارده بود واجب بوده باشد والا سنت بودو بعض متکلمان را مذهب آن است که واجب در اول وقت فعل است یا عزم . اما در آخر وقت فعل متعین شود. مذهب ابوالحسین بصری و جمهور اصحاب آن است که مکلف مجهز است در ایقاع فعل در اجزاء آن وقت . و این قول بهتر است ، زیرا که بعضی از اجزاء وقت را بر بعضی دیگر اولویتی نیست . وجه سوم : نسبت با مکلف چنانکه اگر متناول کل واحد من الافراد مکلفان بود به تعیین ، همچو صلوة خمس . یا متناول واحد معین همچو تهجد که مخصوص برسول (ص ) بود، آن را فرض عین خوانند. و اگر متناول بعضی غیرمعین بود همچو جهاد، آن را فرض غیر کفایه خوانند و فرض علی الکفایه گاه بود که بر کل واحد واجب شود، چنانچه هر طایفه ای گمان برند که غیر ایشان بدان قیام نموده و گاه باشد که از همه ساقط شود، چنانچه به هر طایفه ای گمان برند که غیر ایشان بدان قیام نموده . (نفائس الفنون ص 112). و رجوع به واجب و واجب مضیق شود.
واحد جوهری
واحد حقیقی است که بر دو قسم میباشد یکی واحد جوهری بالوهم ، دیگر واحد جوهری بالفعل . واحد جوهری بالوهم عبارت از واحد عددی است که اصل عدد و مبداء آن است . واحد جوهری بالفعل عبارت از معنایی است که متغیر و متکثر و مستحیل نیست و متصف به صفتی از صفات اجسام نمیباشد و در معرض کون و فساد هم قرار ندارد و شبیه بچیزی نیست و او ذات حقتعالی است شاعر گوید:
صفت و ذات جمع کن با هم
واحدش جو ز عارفان فافهم .

(فرهنگ مصطلحات عرفا جعفر سجادی ).

واحد کیل
واحدی است که برای سنجش ظرفیت اشیاء به کار میرود، رجوع به واحد ظرفیت شود. واحدهای کیل در حکومت اسلامی عبارت بوده اند از: مد، صاع ، قسط، فرق. کر. قفیز. رجوع به کلمات مزبور شود. واحدهای کیل متداول در عراق قدیم عبارت بوده اند از: کیلج ، قدح ، مکوک و قفیز. رجوع بکلمات مذکور در فوق و کتاب تاریخ مقیاسات و نقود در حکومت اسلامی شود.
واجب نمودن
لازم بودن . لازم به نظر رسیدن:
چه شیوه دارد اندر غمزه تو
که خونریزیش واجب مینماید.

عطار.

واحداً
تنها. منفرداً. جدا. (ناظم الاطباء).
واحد حجم
واحدی که برای سنجش گنج یا حجم اجسام به کار میرود. واحد حجم در دستگاه .S.T.M و .S.K.M متر مکعب (3m) است و آن مکعبی است که ابعادش (طول و عرض و ارتفاع ) یک متر باشد. رجوع به مترمکعب شود. از اضعاف آن کیلومتر مکعب (3mk) است که برابر است با 10003 متر یا هزار میلیون متر مکعب . رجوع به کیلومتر مکعب شود.
واحد حجم در دستگاه .S.G.C سانتیمتر مکعب و آن حجم مکعبی است به ابعاد یک سانتیمتر. رجوع به سانتیمتر مکعب شود. اجزای واحد حجم سلسله متری بانشانه های بین المللی آنها عبارتند از:
1 - دسیمتر مکعب (3md) که برابر است با 11000 متر مکعب . رجوع به دسیمتر و دسیمتر مکعب شود.
2 - سانتیمتر مکعب (3mc) که برابر است با11000000 مترمکعب . رجوع به سانتیمتر مکعب شود.
3 - میلیمتر مکعب (3mm) که برابر است با11000000000 متر مکعب . رجوع به میلیمتر مکعب شود.
واحدهای حجم در ایران کنونی عبارتند از: همان واحدهای حجم دستگاه متری . واحد حجم در ایران قدیم ارش مکعب و پای مکعب بوده است .
واحدهای حجم در انگلستان عبارتند از:
1- یارد مکعب که برابر است با 27 پای مکعب و مساوی است با 7645/0 متر مکعب . 2- گالن که برابر است با 545963/4 متر مکعب . 3- واحدهای حجم سلسله متری .
واحدهای حجم در آمریکا عبارتند از:
1- واحدهای حجم سلسله متری . 2- گالن امریکایی که برابر است با 78543/3 متر مکعب .
واحدهای حجم در ترکیه عبارتند از:
1- واحدهای حجم سلسله متری . 2- مترو که برابر است با 33/11 متر مکعب . 3- کیلو که برابر است با 27/35 متر مکعب .4- کیله که برابر است با100 واحد حجم .
واحدهای حجم در روسیه عبارتند از:
1- واحدهای حجم سلسله متری . 2- پای مکعب که برابر است با 0283/0 متر مکعب . واحدهای حجم ژاپن عبارتند از:
1- واحدهای حجم سلسله متری . 2- شاکو که برابر است با 01804/0 متر مکعب . 3- ککو که برابر است با 39/180 متر مکعب .
واحدهای حجم در چین عبارتند از:
1- واحدهای حجم سلسله متری . 2-چی که برابر است با 1/11متر مکعب . 3- پینگ که برابر است با 560 لیتر. 4- تو که برابر است با 11/1 متر مکعب .
واحدهای حجم در کلده و آشورعبارت بوده اند از:
1- لگ که برابر است با 546/0 متر مکعب . 2- کاب که برابر است با 187/2 متر مکعب . 3- کا که برابر است با 36/30 متر مکعب . 4- ایمر که برابر است با 83/393 متر مکعب .
واحدهای حجم در مصر قدیم عبارت بوده اند از:
1- هَن مقدس که برابر است با 522/4 متر مکعب . 2- ارش شاهی مکعب که برابر است با 704/144 متر مکعب . 3- تاما که برابر است با 352/72 متر مکعب .
واحدهای حجم در روم قدیم برای مایعات عبارت بوده اند از:
1- سیاتوس که برابر است با 046/0 متر مکعب . 2- همینا که برابر است با 274/0 متر مکعب . 3- کنژیوس که برابر است با 283/3 متر مکعب . 4- اورنا که برابر است با 132/13 متر مکعب . 5- آمفورا که برابر است با 2635/26 متر مکعب . 6- کولس که برابر با 27/525 مترمکعب . و این واحدها برای اجسام عبارت بوده اند از:
1- آستابولوم برابر با 068/0 متر مکعب . 2- همینا برابر با 274/0 متر مکعب . 3- مدیوس برابر با 754/8 مترمکعب واحدهای حجم در فرانسه قدیم عبارت بوده اند از:
1- پای مکعب که برابر است با 03428/0 متر مکعب . 2- تواز مکعب که برابر است با 4039/8 متر مکعب . 3- لیترن که برابر است با 813/0 متر مکعب . 4- بواسو پاریسی که برابر است با 01/13 متر مکعب . 5- استیه که برابر است با 12 بواسو. 6- مویی پاریسی که برابر است با 12 استیه .
واحدهای حجم در یونان قدیم برای مایعات عبارتند از:
1- سیاتس که برابر است با 046/0 متر مکعب . 2- کتیل که برابراست با 27/0 متر مکعب . 3- آمفورا که برابر است با 44/19 متر مکعب . 4- مترت که برابر است با 38/38 مترمکعب .
واحدهای حجم یهود در قدیم عبارتند از:
1- لگ که برابر است با 29/0 مترمکعب . 2- کاب که برابر است با 16/1 مترمکعب . 3- گمر که برابر است با 88/3 متر مکعب . 4- هَن که برابر است با 49/6 متر مکعب . 5- شومر که برابر است با 80/388 متر مکعب .
واحد مجازی
همان واحد عرضی است . رجوع به واحد عرضی شود.
واجبه
مونث واجب . رجوع به واجب شود.
واجنبانیدن
دوباره جنبانیدن . فاجنبانیدن . (تاج المصادر بیهقی ذیل حفز). و رجوع به «وا» و «بازجنبانیدن » شود.
واحداً واحداً
یکی پس از دیگری . جداجدا. یکی یکی . جداگانه . فرداًفرداً. (ناظم الاطباء). یکایک . یک یک . یکان یکان . یک بیک .
واحد حقیقی
همان واحد جوهری است . رجوع به واحد جوهری شود.
واحد مقاومت الکتریکی
واحدی است که برای سنجش مقاومت الکتریکی به کار میرود. رجوع به مقاومت الکتریکی شود. واحد مقاومت الکتریکی در دستگاه .S.T.M عبارت است از اُهم . رجوع به اُهم شود. مگوهم از اضعاف اُهم است که برابر است با یک میلیون اُهم . و میکروهم از اجزای اُهم است که برابر است با 11000000 اهم .
واحد مقدار الکتریسیته
واحدی است که برای سنجش مقدار یا چندی الکتریسته به کار میرود. رجوع به مقدار الکتریسته شود. واحد مقدار الکتریسته کولُن است و از اضعاف آن کیلو کولُن است که برابر با 1000 کولُن میباشد.
واحف
بال پرپر. الجناح الکثیرالریش . (اقرب الموارد). بال بسیارپر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
  • گیاه انبوه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
  • نبات شاداب . (معجم البلدان ).
  • دلو کلان که دو دوال گوشه آن بریده و بدان آویزان باشد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
  • (اِخ ) نام جائی . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (معجم البلدان ) (ناظم الاطباء).
  • واخواندن
    کلامی که به طور کنایه گفته شده تغییر دادن و به جای آن کلامی دیگر آوردن . (ناظم الاطباء). برگردانیدن جادوئی است که از خواندن کرده باشند. (آنندراج ).
  • بازخواندن : انتساب ; خویشتن را بکسی واخواندن . (زوزنی ).
  • واداشته
    محبوس . زندانی . بازداشته . توقیف شده .
  • برانگیخته . وادار شده . و رجوع به واداشتن شود.