جستجو

نابایستن
ناپسند بودن .
  • ناشایسته بودن .
  • کراهت داشتن .
  • غیرمشروع بودن . (ناظم الاطباء).
  • نابخشنده
    کسی که از بخشش و دهش کراهت داشته باشد. (ناظم الاطباء). ممسک . بخیل . مقابل بخشنده .
    نابردبار
    ناشکیبا. بی صبر. بی تحمل . (ناظم الاطباء). غیرمتحمل . بی حلم . غیرحلیم . بی حوصله . سبکسر:
    شنیدم همه پوزش نابکار
    چه گفت آن جهانجوی نابردبار.

    فردوسی .

    نااندیش
    به معنی بدیهه باشد. یعنی ظاهر و روشن که احتیاج به فکر ندارد، چنانکه گویند روز روشن است و شب تاریک . (برهان قاطع) (انجمن آرای ناصری ). هر چیز آشکار و روشن و بدیهی که محتاج به فکر و اندیشه نباشد و تامل لازم نداشته باشدو بلاتامل . (ناظم الاطباء). و رجوع به آنندراج شود.
    نائین
    یکی از شهرهای استان دهم و مرکز فرمانداری است . شهری قدیمی است و سابقه تاریخی آن به پیش از اسلام میرسد. مولف «سرزمینهای خلافت شرقی » مینویسد: نائین ، در شمال باختری یزد، در حاشیه کویر جای دارد و معمولاً از توابع یزدشمرده میشود، اگر چه برخی از نویسندگان آن را از توابع اصفهان شمرده اند. نائین قلعه ای داشت و بقول حمداللّه مستوفی دور قلعه اش چهار هزار قدم بود. (از سرزمینهای خلافت شرقی ص 106). و نیز مولف همین کتاب گوید که نائین در قرون وسطی جزء ایالت فارس محسوب میشده است .(ص 224). لیکن حمداللّه مستوفی و خواندمیر آن را از توابع یزد شمرده اند. (تاریخ گزیده ص 638) (حبیب السیر ج 3چ خیام ص 281). آذر بیگدلی در «آتشکده آذر» و صاحب منتهی الارب (ذیل حرف «ن ») و صاحب روضات الجنات (ص 640)آن را تابع اصفهان دانسته اند. یاقوت در معجم البلدان این شهر را از اعمال پارس و کوره اصطخر دانسته است . مولف نزهةالقلوب فاصله آن را تا اصفهان بیست و شش فرسنگ (نزهةالقلوب ص 56) و مولف روضات الجنات ده فرسنگ (ص 641) و ناصرخسرو سی فرسنگ نوشته اند. (سفرنامه ص 124) ولی در جغرافیای کیهان این مسافت بیست و پنج فرسنگ تعیین شده است . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 440).
    مولف حدودالعالم آن را سردسیر و با سیب بسیار و برحد میان پارس و بیابان ذکر کرده است . (حدود العالم ص 80). مستوفی آن را از اقلیم سوم شمرده و نوشته است که دور قلعه اش چهار هزار قدم است . حقوق دیوانیش دو تومان و دویست دینار است . (نزهةالقلوب ج 3 ص 74). صاحب تذکرةالملوک گوید: در عهد صفویه حکام شرع یزد و ابرقوه و نائین و اردستان و... را صدر خاصه ، تعیین [ میکند ] و امور متعلق به صدر خاصه را در ولایات مفصله مذکوره نایب الصدارة و سایر مباشرین صدرخاصه متوجه میشده اند. (تذکرةالملوک ص 2).
    و ناصرخسرو بدینگونه ازنائین یاد میکند: بیست روز در اصفهان بماندم و بیست و هشتم صفر بیرون آمدیم بدیهی رسیدیم که آن را هیثاباد گویند و از آنجا براه صحرا و کوه مسکیان بقصبه نایین آمدیم و از سپاهان تا آنجا سی فرسنگ بود، و ازنایین چهل و سه فرسنگ برفتیم بدیه گرمه از ناحیه بیابان که این ناحیه ده دوازده پاره دیه باشد رسیدیم .(سفرنامه ص 124). در بستان السیاحه آمده است : قصبه ای است دلنشین از قصبات اصفهان ... در زمین هموار واقع وجوانب آن واسع است و قرب دو هزار باب خانه در اوست ... آبش خوب و هوایش مرغوب . آن قصبه در راه یزد و کاشان اتفاق افتاده ... از اصفهان چهار مرحله دور است ...مردمش شیعه امامیه اند ... و جمعی از اهل وجد و حال از آنجا ظهور نموده اند منجمله حاجی عبدالوهاب مرشد حاجی محمد حسن تبریزی الاصل و میرزا ابوالقاسم شیرازی فی زماننا از آنجا بود... و دیگر میرزا عبدالرحیم ... نظر علیشاه ... (بستان السیاحه صص 600-601).
    و این شرح نیز در «تاریخ صنایعایران » راجع به مسجد جامع نائین آمده است : یکی از معروفترین ابنیه این دوره [ بعد از استیلای عرب و قبل از سلجوقیان ] مسجد جامع نائین است ... آن قسمت از مسجد که در طرف قبله است از یازده طاقنما تشکیل یافته که سقف هلالی دارند. طاقنمای وسطی از سایر طاقنماها وسیعتر است . دیوار و طاق و جرزهای آن نیز گچ بری دارند و آن قسمت که محراب در آن است با گچ بری تزیین یافته . نقشه آن عبارت است از کثیرالاضلاع های هشت ضلعی و اشکال هندسی ساده دیگر که با گلهای مختلف زینت یافته اگرچه این گچ بری چندان ریزه کاری ندارد ولی نقشه آن موثر و قشنگ است و در اصل رنگ شده و شاید طلاکاری نیز داشته است . چون آن را عمیق کنده اند و چنانکه گفته شد ساده و فاقد ظرافت است ، چنان مینماید که به دوره اولیه این نوع صنعت تعلق دارد. مسجد نائین از حیث نقشه نمونه مساجد اولیه عرب میباشد. ساختمان آن ازتاری خانه دامغان کاملتر است . ستونهای آن کوچکتر، دالانها بلندتر و طاقها تیزترند. در طرف چپ نزدیک گوشه مسجد مناره ای است که جزء ساختمان مسجد است . (تاریخ صنایع ایران ص 136). و هم راجع به قدمت ساختمان این مسجد اعتمادالسلطنه آرد: گویند مسجد جامع نائین را خلیفه اموی عمرعبدالعزیز ساخته است ، چند خشت که اسامی خلفاء در آن ثبت شده موجود است . ولی تاریخ منبر سنه 711 ه' . ق. است و تاریخ درب مسجد سنه 784 است . (از مرآت البلدان ج 4 ص 121).
    پیرامون ابنیه قدیمی نائین این شرح نیز در جغرافیای کیهان آمده است : مساجد مهم نائین عبارت است از مسجد جامع، مسجد خواجه ، مسجد شیخ محمد ربیع،و مسجد کَلوان ، از همه معروفتر و قدیم تر مسجد جامع است که در محله باب المسجد واقع شده . بنای آن از آجرو به شکل هشت ضلعی میباشد، ارتفاع آن قریب 25 ذرع ومحرابش مانند محراب اسپاهان دارای گچ بری بسیار زیباو خطوط کوفی است . یگانه آثار ذیقیمتی که در مسجد مزبور موجود است منبر چوبی منبت کاری هشت پله ای میباشد که ارتفاع آن به هشت ذرع میرسد. در طرف چپ منبر مزبورنام سازنده و واقف و تاریخ ساختن آن را که به سال 711 ه' . ق. بوده است با خط بسیار خوب نسخ منبت کاری کرده اند و اگر در نگاهداری منبر مذکور که یکی از شاهکارهای صنعتی نیمه اول قرن هشتم است مواظبت بعمل نیاید ممکن است آن را قطعه قطعه نموده از بین ببرند. یکی دیگر از بناهای مهم قدیمی نائین که هیچگونه علائم وآثاری از تاریخ ساختمان آن به دست نیامده ولی وضع آن نشان میدهد که خیلی قدیمی است نارنج قلعه میباشد. عمارت زیرین برج قلعه به تل خاکی تبدیل [ شده ] ولی اصل برج که 25 ذرع ارتفاع دارد باقی و برجاست . سابقاً در اطراف قلعه مزبور خندقی بعرض 25 ذرع حفر کرده بودند ولی اکنون پر است . مهمترین قسمت جالب توجه این برج که مورد دقت نظر است خشتهای خامی است که در ساختمان برج بکار رفته ، طول خشتها نیم و عرض 14 ذرع میباشد و وزن هریک هفت الی هشت من است . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 440 و 441).
    مولف همین کتاب پیرامون وضع عمومی شهر و مردم نائین نویسد: با قرای اطراف قریب 12558 نفر جمعیت دارد. کوچه های آن تنگ و کثیف و بسیار متعفن است . شغل عمومی اهالی تا چندی قبل عبابافی بوده ولی امروز فقیر و پریشانند و آنها که استطاعتی دارند دستگاههای قالیبافی دایر کرده اند از حیث فقدان آب ساکنین نائین فوقالعاده در زحمت [ اند ] و بعضی سالها که خشکسالی است آب را کوزه ای ده شاهی الی یکقران خریداری میکنند. آب مشروب اهالی از 10 آب انبار که از دو الی هفت فرسخ برای پرنمودن آنها آب می آورند به دست می آید چهاررشته قنات بی اهمیت نیز دارد. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 440). نائین دارای عباهای خوب بوده که اینک از بین رفته و ظروف آنجا نیز مشهور است . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 296).
    در فرهنگ جغرافیایی ایران آمده است : شهرستان نائین یکی از شهرستانهای هفتگانه استان دهم کشور است . حدود آن از طرف شمال به دشت کویر، از جنوب به شهرستان یزد و اصفهان و از خاور به شهرستان فردوس خراسان و از باختر به شهرستان اردستان محدود است . تقسیمات : شهرستان نائین از سه بخش تشکیل شده است ، بدین ترتیب :
    1 - بخش حومه شامل 338 آبادی و 22430 نفر جمعیت است . 2 - بخش انارک 12 آبادی و 2476 تن سکنه دارد. 3 - بخش خور بیابانک مشتمل بر 18 آبادی و 13487 نفر جمعیت است ، جمعاً شهرستان نائین از سه بخش و 267 آبادی کوچک و بزرگ و 38393 تن جمعیت تشکیل شده است .
    بخش حومه - محدود است از شمال به بخش انارک شهرستان اردستان . از جنوب به بخش اردکان ، از خاور به بخش خرانق و اردکان یزد و از باختر به بخش کوهپایه اصفهان . بخش حومه نائین جلگه و مسطح است و فقط چندکوه منفرد، در شمال و جنوب باختری و خاوری آن دیده میشود، بدین شرح :
    1 - کوه سراش که از جنوب خاور به طرف شمال باختر امتداد دارد و به کوه فشارک در دهستان برزاوند شهرستان اردستان میرسد. (خط الراس این رشته ارتفاع حد طبیعی شهرستان نائین را با بخش کوهپایه مشخص مینماید). راه نائین به کوهپایه از گردنه بیل آباد این رشته کوه عبور میکند و گردنه نامبرده 2285 گز از سطح دریا ارتفاع دارد. 2 - کوه محمدیه در شمال نائین و تقریباً شمالی جنوبی قرار گرفته و ارتفاعش از سطح دریا 2175 گزاست . 3 - رشته ارتفاعات زردکوه و ارتفاعات منفرد دیگری در قسمت کویر این بخش واقع شده است و ارتفاع بلندترین نقطه کوههای مذکور بطور متوسط در حدود 2000 گز است .
    آب و هوا - هوای این بخش نسبةً معتدل است . آب زراعتی آبادیها از قناتها تامین میشود.
    محصول و شغل - محصول عمده نائین غلات است و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی و کرباس بافی است . بیشتر قراء این بخش بوسیله راههای ارابه رو به یکدیگر مربوط است و در فصل خشکی به بیشتر قراء میتوان اتومبیل برد.
    زبان و مذهب - مردم نائین مسلمان شیعه اند و زبان مادری آنان فارسی است .
    قراء مهم بخش حومه نائین عبارتند از: بافران ، چم ، محمدی ، سرشگ، حسین آباد، خیرآباد، بنوند. در بخش حومه (بغیر از شهر نائین ) سه باب دبستان دایر است .
    شهر نائین - شهر کوچک نائین مرکز شهرستان نائین در سر سه راه اصفهان - یزد کاشان واقع است خلاصه مشخصات آن بشرح زیر است :
    سوابق تاریخی - تاریخ ساختمان وبنا کننده شهر نائین درست معلوم نیست ولی همینقدر که از تواریخ و قرائن معلوم میشود، سابقه اش به قبل از میلاد مسیح و دوران زردشتیان می پیوندد و آثاری منتسب به زردشتیان ، از جمله خرابه های قلعه نائین ، از آن روزگاران به یادگار مانده است .
    فواصل - این شهر در 320 هزارگزی جنوب خاوری تهران و در 120 هزارگزی شمال خاوری شهر اصفهان واقع است .
    مختصات جغرافیائی نائین - طول : 53 درجه و 4 دقیقه و 15 ثانیه خاوری از نصف النهارگرینویچ ، عرض : 32 درجه و 51 دقیقه و 50 ثانیه شمالی . ارتفاع از سطح دریا 1400 گز. اختلاف ساعت با تهران 5 دقیقه و 20 ثانیه .
    راهها - نائین بوسیله دو راه به تهران مربوط میشود:
    1 - راه تهران به نائین که از شهر ری ، قم ، اصفهان و کوهپایه میگذرد، جاده شوسه درجه یک است و طولش 576 هزار گز است .
    2 - راهی که از کاشان میگذرد و جاده شوسه درجه 2 است . (از نائین تا قم شوسه درجه 2 و از قم تا تهران آسفالت ). طولش 522هزارگزست . این جاده فقط در گردنه ملااحمد (36 هزارگزی نائین ) بعلت برف زیاد، ممکن است گاهی مسدود شود. این راه از شهر ری ، قم ، کاشان ، نطنز و اردستان میگذرد.
    مدت راه نائین به تهران ، با اتومبیل 14 ساعت و با سواری 10 ساعت است . پمپ بنزین در مسیر جاده یزد به اصفهان قرار دارد.
    وضع طبیعی و اقتصادی - شهر نائین در کنار راه شوسه اصفهان به یزد، و در جلگه واقع شده است . هوای شهر نسبةً معتدل است . آب آشامیدنی اهالی از آب انبارها و قنات شاهی ، و آب مزروعی از قنوات تامین میشود.
    شغل عمده اهالی کسب و زراعت و محصول عمده آن گندم و جو و مختصری محصولات صیفی است ، اشجار آن پسته و بادام و انار و گوجه و توت و سایر میوه هاست . صادرات زراعتی این شهرستان روناس و کتیرا و پنبه و پسته ، و صادرات صنعتی آن قالی و عبا و کرباس است . معادن استخراج شده حوزه معدنی انارک (از توابع نائین ) شامل سرب ، مس ، زغال سنگ، آنتیمون و آهک است .
    بناهای شهر بطور کلی قدیمی است . فقط در قسمت خاور و باختر این شهر، در مسیر جاده ، چند بنای جدیدالاحداث دیده میشود. شهر نائین به هفت ناحیه تقسیم میشود بدین قرار: کلوان ، بابل مسجد، سرای نو، نوآباد، پنجاهه : چهل دختران ، سنگ. روشنائی محلات و کوچه های شهر بوسیله چراغهای نفتی تامین میشود . جمعیت شهر نائین در حدود 6235 نفر است و مردمش مسلمان شیعه مذهب اند. ساکنان شهر به زبان فارسی تکلم میکنند ولی کشاورزان و روستائیان به زبان فارسی مخصوص محلی که بیشتر بفرس قدیم شباهت دارد، تکلم میکنند.
    مردم این شهرستان بکسب دانش راغبند و بیشتر بدین منظور جلای وطن میکنند. سادگی اخلاق و سعی در کسب دانش از آداب نائینی هاست . در این شهر یک دبیرستان پسرانه دو دبستان پسرانه و دو دبستان دخترانه دایر است . یک بیمارستان 20 تختخوابی در انتهای باختری شهر قراردارد و در جنب بیمارستان نیز درمانگاهی بوسیله سازمان خدمات اجتماعی تاسیس گشته است . شهر نائین مرکز فرمانداری شهرستان نائین است و ادارات دولتی آن عبارتند از: فرمانداری ، شهرداری ، شهربانی ، ژاندارمری ، پست و تلگراف ، آمار، ثبت اسناد و املاک ، بهداری ، دارائی ، اداره فرهنگ، دادگاه بخش ، بانک ملی نمایندگی یزد،نمایندگی بانک کشاورزی ، نمایندگی اوقاف . (فرهنگ جغرافیایی ایران ، ج 10 ص 193 - 194).
    نابایسته
    ناشایسته . نامناسب . (آنندراج ). نالایق. نارواء. (ناظم الاطباء).
    نابخشودن
    نبخشودن . نبخشائیدن . عفو نکردن . درنگذشتن .
    نابردباری
    مقابل بردباری . خلاف حلم . تیزمغزی . آتش سری .
    نااندیش انداز
    نااندیش که بدیهه باشد. (دساتیر) . نااندیشنده . بدیهه گو.
    نابایسته هستی
    ترجمه ممتنعالوجود یعنی آنچه وجود و هستی گرفتن آن ممتنع و محال باشد مانند شریک یزدان . (آنندراج ) (از انجمن آرا). چیزی که وجود آن محال و غیرمعقول بود مانند شریک باری . (ناظم الاطباء) .
    نابخشودنی
    که قابل بخشودن نیست .که قابل عفو نیست . نه ازدر بخشودن . مقابل بخشودنی .
    نابردن
    نبردن . انتقال ندادن . ماندن . باقی گذاشتن:
    به مادر چنین گفت پس جنگجوی
    که نابردن کودکان نیست روی .

    فردوسی .

    نااندیشیده
    مقابل اندیشیده . بدون تفکر و تعمق.
    -سخن نااندیشیده ; سخن نسنجیده . سخن ناسنجیده و بدون تامل: سخن نااندیشیده مگوی تا در رنج نادانسته نیفتی . (سندبادنامه ص 339). کنیزک با خود اندیشید که سخن نااندیشیده گفتم . (سندبادنامه ص 71).
  • نابیوسان .بدون مقدمه: مجلس کردند و اعیان و مقدمان و پیران در خرگاه بنشستند و رای زدند و گفتند که نااندیشیده و نابیوسان ، چنین حالی بیفتاد و این بخود ستدن محال باشد. (تاریخ بیهقی ص 497). امیرمحمود نااندیشیده بدان زودی امیر خراسان شد. (تاریخ بیهقی ص 656).
  • ناب
    خالص . (جهانگیری )(نظام ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (معیار جمالی ). بی غش . (اسدی ). بی آمیزش . (اوبهی ). مُضاض . (منتهی الارب ). بی بار. غیرمخلوط. ناممزوج . بی آمیغ. ناآلوده:
    بیار آن می که پنداری روان یاقوت نابستی
    و یا چون برکشیده تیغ پیش آفتابستی .

    (منسوب به رودکی ).

    نابه اندام
    ناموزون . نامتناسب . که باندام نیست .
    نابخشوده
    نبخشوده . لایغفر. غیرمغتفر. بخشوده نشده . عفو کرده نشده . نابخشائیده : ذنب لایغتفر; گناه نابخشوده .
    نابردنی
    مقابل بردنی . غیرمنقول . که لایق بردن نیست . که نمیتوان بردش . نه در خور بردن . غیرقابل حمل که بردنش ممکن نباشد. ماندنی . گذاشتنی:
    چو خورشید شد زرد، لشکر براند
    کسی را که نابردنی بد بماند.

    فردوسی .

    ناانصاف
    بی انصاف . بی داد. ظالم . ستمگر. (ناظم الاطباء). کسی که انصاف و عدالت ندارد. (فرهنگ نظام ).
    ناباب
    که باب روز نیست . که متداول نیست . که معمول و مرسوم نیست .از مد افتاده : لباس ناباب .
  • در تداول عامه ، ناجور. ناسازگار. ناملایم . ناموافق. نامطبوع : غذای ناباب . دوستان ناباب .
  • نابه اندامی
    ناموزونی . عدم تناسب .