جستجو

لابرادر
نام شبه جزیره ای در کانادا، بین اقیانوس اطلس وخلیج هودسن وسن لران جزوی از ایالت کِبِک . ساحل شمال شرقی آن از 1927 تا 1933، متعلق به ارض جدید مساحت آن 306000 هزار گز مربع و 4000 سکنه دارد. کرسی آن باتل هربورگ و دارای 200 سکنه است و صید ماهی دارد.
لابوئسی
(اِتیَن دو) نام نویسنده فرانسوی . مولد سارلا، به سال 1530 و وفات به سال 1568 م .
لاپ
قوم آرناود به دو قسمت منقسم میشود و لاپ شعبه ای است از قسمتی موسوم به توسکا و محل آنها در سنجاق اریکری میباشد. این قوم اخلاق قدیمه خود را بیش از دیگر طوائف آرناود حفظ کرده اند و بیشترآنها زندگانی شبانی میورزند و در جنگها نهایت جسور و باثبات اند و در دسایس حربیه مهارت های خاص دارند و دارای استعداد بسیاری در شعر میباشند. مردان این طائفه در حین جنگ وقایع حربیه را نظم کرده و میخوانند وزنانشان چون یکی از اقربا بمیرد در نوحه گری خویش بداهةً مرثیه ها گفته و میسرایند. (قاموس الاعلام ترکی ).
لاپه کردن
(اصطلاح نجاری ) بریدن تیر از میان بدرازا.
لاتران
پاله دو. نام قصری باستانی ازدوره روم قدیم و آنجا مدت ده قرن مقر پاپ هابود. کلیسای سن ژان دلاتران در جوار قصر مزبور به امر قسطنطین در سال 324 م . ساخته شد پس از آن چندبار به مرمت آن پرداختند و آن یکی از پنج کنیسه عمده روحانیت روم است و این ابنیه همواره به سن سیژ تعلق داشته است .
لابرد
نام کرسی بخش در ایالت «ژیرُند» از ولایت بُردو. دارای 1217 سکنه .
لابور
شهری باسک نشین به فرانسه . ناحیه کوچکی از توابع گاسکنی قدیم .
لاپ آمدن
(در اصطلاح لوطیان ) دعاوی باطل کردن . چیزها به خود بستن به دروغ . لافی گزاف آوردن (شاید کلمه از لاف باشد). در لوتَرا در قدرت و قوت و مال و دارائی خود و کسان خود و کسان خود گزافی به حدّ دروغ گفتن .
لاپهن
ده کوچکی است از بخش ایذه شهرستان اهواز واقع در هشت هزارگزی خاوری ایذه . دارای 40 نفر سکنه است . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
لاترما
لاسیما. بویژه . علی الخصوص . رجوع به لاسیما شود.
لابرس
پیردو. نام وزیر فیلیپ لو هاردی . مصلوب به سال 1278م .
لابوردنه
برتران فرانسوا ماهه دو. نام ملاح فرانسوی . مولد سن مالو (1699-1753م .). حاکم ایل دوفرانس . وی دلیرانه با انگلستان در هندوستان جنگید.
لاپارن
آلبردو. نام عالم زمین شناس فرانسوی . مولد بورژ (1839-1908 م .).
لاپیت
نام قوم اساطیری تِسالی . شهرت آنان به سبب مهارت در رام کردن اسبان و هم به علت جنگی است که با سنتورها در جشنهای پیریتو کردند چه در آن وقت پیریتوها در هنگام مستی به زنان اهانت ورزیدند.
لاترمی
(اِخ ) لاترموی . (گی سیر دو) نام مشاور شارل ششم . وفات به سال 1397 م .
لابرلا
(از: لا، بر، لا) چندلا. لایه لا. تو در تو.
لابوله
ادوارد رُنه دو. نام روزنامه نویس و قاضی فرانسوی . مولد پاریس (1811-1883م .) مولف «کنت بلو».
لاپالما
نام جزیره آتش فشان از مجمعالجزائر قناری . دارای پنجاه هزار سکنه .
لاپیک
لوئی . نام عالم وظائف الاعضاء فرانسوی . مولد راپینال به سال 1866 م .
لاترنکیر
نام کرسی بخش درایالت «لو» از ولایت فیژاک . دارای 511 تن سکنه است .