لاتم
از نامهای مردان عرب است . (منتهی الارب ).
لاجوردقبا
دارای جامه برنگ لاجورد:
بهر طوف حریم او گردد
روز و شب چرخ لاجوردقبا.
ابونصرنصیرای بدخشانی .
لاحب
راه روشن و فراخ . (منتهی الارب ). راه هویدا. (مهذب الاسماء). راه پیدا.
لاحول و لا قوت
مختصر لاحول و لاقوّة الاّ باللّه العلی العظیم است و گاه در مقام اعتراض و برای نشان دادن عدم رضایت از امری به کار رود. رجوع به لاحول و لا... شود:
دست بر رو زد و بر سر زد و بر جبهت
گفت بسیاری لاحول و لاقوت .
منوچهری .
لات محله
نام دهی جزء دهستان سیارستاق. بخش رودسر از شهرستان لاهیجان واقع در 53 هزارگزی جنوب رودسر و 17 هزارگزی جنوب خاوری سی پل . دارای 135 تن سکنه است . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
لاتی
اِفلاس . فقر. بی چیزی سخت . بی چیزی تمام .
لاجوردی
منسوب به لاجورد.
به رنگ لاجورد. کبود. مجازاً، آسمان به مناسبت رنگ کبود یا آبی آن:
ز بیم چنبر این لاجوردی
همی بیرون جهم هزمان ز چنبر.
ناصرخسرو.
لاحج
جایگاهی است از نواحی مکه:
ارقت ُ لب_رق لاح فی بطن لاحج
و ارّقنی ذکرالملیحة و الذکر
و نامت و لم ارقد لهمی و شقوتی
و لیست بما القاه فی حبها تدری .
معجم البلدان .
لاحول و لاقوة الابا
="line-height: 25px;">
متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی لاحول و لاقوة الابا در لغتنامه دهخدا یافته نشد.
برای جستجوی بهتر:
- در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
- در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
- در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
لاتمس
نام باستانی کوهی میان یونیه آسیای صغیر (یعنی در نزدیکی قوش آطه امروزین ) و کاریه . به موجب اساطیر یونانی دیان با اندیمن معشوق خود در این کوه ملاقات میکردند و درنزدیک این کوه قصبه ای است بهمین نام . (قاموس الاعلام ترکی ).
لاتیاس
نومید مشو. اقتباس از آیه لاتیاسوا من روح اللّه .(قرآن 12/87); نومید از رحمت خدا مشوید:
آن در مجلس بر آن که لاتیاس
وین در میدان بر این که لاتامن .
مسعودسعد (دیوان چ رشیدیاسمی ص 392)
لاحد
قبرکن . لحدساز:
عاقلان بینی به شادی بهر آن در هر مکان
لاحدان بینی به رنج از بهر این درهر دیار.
سنائی .
لاحی
نعت فاعلی از لحی بمعانی پوست از درخت باز کردن و نکوهیدن کسی را. (از منتهی الارب ). پوست کن . پوست باز کننده .
لاتمی
رجوع به دنیس لانسین شود.
لاتی دان
دهی به نُه فرسنگی مغرب بندرعباس کنار خلیج فارس . (از فارسنامه ناصری ).
لاجوردی سقف
به معنی لاجوردخم است که کنایه از آسمان باشد. (برهان ).
لاحس
لیسنده .
خورنده . آکل .