جستجو

غازی سیف الدین
رجوع به غازی بن عمادالدین و غازی بن قطب الدین شود.
غاژیده
غاژده . پشم یا پنبه برهم زده .
غاشیه
زین پوش . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (مهذب الاسماء)(ملخص اللغات حسن خطیب ). پوشش زین . (منتهی الارب ). پرند. ج ، غواشی . جناغ . (تفلیسی ). دفنوک . (حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ).
  • جامه نگارین یا ساده بوده است که چون بزرگی از اسب پیاده شدی بر زین پوشیدندی . برگستوان . یون . (لغت نامه اسدی در کلمه یون ). سرج من ادیم مخروزة بالذهب یظنها الناظر کلها یلقبها علی یدیه یمیناً و شمالا. (صبح الاعشی ج 2 ص 127).
    همه تفاخر آنها به جود و دانش بود
    همه تفاخر اینها به غاشیه است و جناغ .

    منجیک ترمذی .

  • غافر
    نعت فاعلی از غفران . آمرزنده گناه . (ترجمان علامه جرجانی ). آمرزنده و پوشنده گناه . (مهذب الاسماء) (غیاث ):
    همتش آن است تا غالب شود بردشمنان
    راست چون بر دشمنان غالب شود غافر شود.

    منوچهری .

    غازی شاه
    ملقب به اختیارالدین . از امرای بنگاله شرقی از سال 1349-1352 ه' . ق. (ترجمه طبقات سلاطین اسلام ص 276). و رجوع به اختیارالدین غازی شود.
    غاس ٍ
    شیخ غاس ; پیر فانی . (منتهی الارب ).
    غاشیه بافان ریش
    کنایه از مردمان مسخره . (غیاث ). کنایه از مردمان درازریش ، چه گوئیا اینها ریشی دارند که از آن غاشیه توان بافت . (آنندراج ).
  • یاکنایه از خادم و مزدور ریش از این جهت که اکثر اوقات به آرایش و پیرایش ریش مشغول می باشند. (آنندراج ).
  • غاضیان
    موضعی در جنوب آباده اقلید فارس .
    غافرطیمس
    در عیون الانباء آرد که : بین وفات برمانیدس تا ظهور افلاطون طبیب 735 سال فاصله بوده ، و در این مدت طبیبان بر سه قسم بوده اند; قسم اول اصحاب تجربه ... یکی ازایشان غافرطیمس بوده است . (عیون الانباء ج 1 ص 23).
    غافری
    منسوب است به غافر که بطنی است از بنی سامة. (انساب سمعانی ).
    غافلگیری
    حالت و صفت کسی که غافلگیر کند یا حالت و صفت کسی که غافلگیر شود.
    غالباً
    اکثر اوقات . بیشتر. در غالب . رجوع به غالب شود:
    من و انکار شراب این چه حکایت باشد
    غالباً این قدرم عقل و کفایت باشد.

    حافظ.

    غالبة
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی غالبة در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
    غالوانی
    رجوع به گالوانی شود.
    غافرین
    ج ِ غافر در حالت نصب و جر.
    غافل وار
    چون غافل . مانند غافل . غافل گونه: از برای تو فخ نهند و تو غافل وار روزگار می بری . (سندبادنامه ص 325).
    غالب السعدی
    رجوع به غالب باللّه شود.
    غالبی
    شاخه ای از تیره حاجیوند هیهاوند از طایفه چهار لنگ بختیاری . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 77).
    غالوس
    ابن ابی اصیبعه نام وی را در زمره اطبائی آورده که در فترت میان افلاطون و اسقلیبیوس دوم میزیسته اند،و مدت این فترت هزار و چهارصد و بیست سال بوده است .رجوع به عیون الانباء ج 1 صص 23 و 33 شود. ابن الندیم بنقل از یحیی النحوی آرد: نام طبیبی از یونان قدیم .
    غافصة
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی غافصة در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.