جستجو

عالی طیب
تیره ای از ایل طیبی از ایلات کوه گیلویه فارس . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 89).
عالیوند
تیره ای از طایفه کیومرسی ایل چهارلنگ بختیاری . رجوع به تل ریزی شود. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
عامری
منسوب به قبیله بنی عامر از قبائل عرب است که سرسلسله ایشان عامربن صعصعةبن معاویةبن بکربن هوازن بود و این عنوان عامری در رجال لقب ابان بن کثیر و احمدبن رشید و اسماعیل بن جعفر و حاشدبن مهاجربن و حبةبن بعلبک و حسین بن عثمان و عبیدبن کثیر و عثمان بن عیسی و جمع بسیاری دیگر است . (از ریحانة الادب ج 3 ص 51).
عامورا
یکی از شهرهای قوم لوط است . (از معجم البلدان ).
عالی بلاغ
دهی است از دهستان قلعه کری بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان . واقع در 14هزارگزی شمال خاوری سنقر واقع در کنار راه عمومی سنقر -خسروآباد. ناحیه ای است کوهستانی سردسیر و 140 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه تامین میشود و محصولاتش غلات و حبوبات دیمی و توتون . اهالی به کشاورزی اشتغال دارند و صنایع دستی آنان قالیچه ، جاجیم ، پلاس بافی میباشد. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
عالی قاپو
نام قصری است از قصور صفویه واقع در میدان شاه اصفهان . و دارای بنای عالی و مرتفع و تاریخی است که همه ساله مسافران وسیاحان خارجی از آن دیدن میکنند و بنابر مشهور تکمیل آن به دست شاه عباس بوده است . رجوع به اصفهان شود.
عامریون
منسوب به عامربن کنانةاند. (از صبح الاعشی ج 1 ص 351). و رجوع به عامری شود.
عاموس
(به عبری یار) نبی ، شخصی شبانی بود از ساکنان تقوع که بدرجه نبوت مفتخر گشته سومین انبیاء اصغر محسوب گردید. تقوع قصبه ای است در یهودا که تخمیناً به مسافت دوازده میل بطرف جنوبی اورشلیم واقع بود او تقریباً 750 ق . م . مسیح در ایام عزیا پادشاه یهودا و یربعام دوم پادشاه اسرائیل در بیت ایل درباره اسرائیل نبوت فرمود امثال سلیمان . بنابراین آن حضرت با هوشع و یوئیل معاصر بود و او اولاد یکی از شبانان بود موضوع مخصوص نبوات آوده سبط اسرائیل است . او کتاب خود رابا کلمات فرح آمیز و تسلی انگیز ختم مینماید. وضع عبارت عاموس میان نبیین مقام و مرتبت اعلی دارد و همواره از پیشه فلاحی سخن میراند. و در عهد جدید دو مرتبه از کتاب او اقتباس شده است . (از قاموس کتاب مقدس ).
عالی بیگی
تیره ای از طایفه ملکشاهی است در پشتکوه . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 68).
عالی قدر
بلندمرتبت . والامقام . بزرگوار. از القاب احترام که در اول نوشتجات و در سر پاکتها نویسند. (ناظم الاطباء).
عالی همت
آنکه همت عالی دارد. بلندهمت و شریف . بزرگوار. کریم و سخی . جوانمرد. (ناظم الاطباء):
گر از شمشیر برگردی نه عالی همتی سعدی
تو کز نیشی بیازردی نخواهی انگبین رفتن .

سعدی .

عامریه
ده کوچکی است از بخش راین شهرستان بم ، واقع در 20هزارگزی جنوب خاوری راین و 15هزارگزی باختر راه شوسه بم به کرمان .20 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
عاموص
عاموس . شهری است نزدیک بیت اللحم که گویند حضرت عیسی پس از مردن در آنجا دیده شده و خود را به حواریون نموده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به معجم البلدان شود.
عالی تبار
عالی نسب . آنکه نسب عالی دارد.
عالی کردستانی
میرزا محمد حسین عالی کردستانی . یکی از شعرای عرفان مشرب بود و از اشعار اوست :
دل رفت و کسی نیست مرا واقف اسرار
جزآنکه چو من نوسفری داشته باشد.

(مجمع الفصحاء ج 2ص 351).

عالی همتی
بلندهمتی . جوانمردی . سخاوت . (ناظم الاطباء). رجوع به عالی همت شود:
ز عالی همتی گردن برافراز
طناب هرزه از گردن بینداز.

نظامی .

عامص
خامیز که نوعی از طعام باشد که از گوشت و پوست گوساله ترتیب دهند یا شوربای سکباج که سرد نموده روغن دور سازند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). و صاحب اقرب الموارد آرد: عامص طعامی است .
عامة
سرگشته در گمراهی . متردد در راه و منازعت . ج ، عُمّه . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
عالیجاه
عالی شان . عالی رتبت . عالی قدر. آنکه مرتبت بلند و مقام بالا دارد.
  • از القاب احترام که اکثر در اول نوشته ها و نامه ها یا در سرپاکتها نویسند. (ناظم الاطباء):
    اطهر اشرف شه آل حسین بن علی
    آنکه عالی جاه او هر روز عالیتر سزد.

    سوزنی .

  • عالی گهر
    پاک نژاد. شریف نسب: منظور نظر صاحبقران عالی گهر گشت . (حبیب السیر ص 125).
  • (اِ مرکب ) گوهر گران بها. (ناظم الاطباء).