عامل صدقات
آنکه صدقات را جمعآوری کند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (مهذب الاسماء). من یتولی امور رجل فی ماله و ملکه و عمله . (المنجد). ج ، عُمال . عَمَله . عاملون:
تا به حدی که عامل صدقات
آنچه ماند از منش ستد به زکات .
نظامی .
عاله
زن سبک وزن که آهنگ مختلف نماید و بر یک راه نرود. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). طیاشه . (اقرب الموارد).
(اِ) شترمرغ . (منتهی الارب ). نعامه . (اقرب الموارد).
عالی رتبه
عالی مرتبت . آنکه را مقام بالا و برتر باشد.
عالی مقام
عالیجاه . بلندمرتبت . آنکه مقام رفیع و بالا دارد: در سلک سایر خدام عالی مقام تنظیم گردید. (حبیب السیر ج 3 ص 352).
راز درون پرده ز رندان مست پرس
کاین حال نیست زاهدعالی مقام را.
حافظ.
عامل طبع
روح و دل و نفس ، و عاملان طبع یعنی سیارات و عناصر اربعه . (آنندراج ). کنایه از روح حیوانی است . (برهان ).
عالی
بلند، مقابل سافل . و منه اتیته من عال ٍ. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
رفیع و بلند. (ناظم الاطباء)(مهذب الاسماء). کلان . (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). رجل عالی الکعب ; مرد شریف . (منتهی الارب ):
اندک اندک علم یابد نفس چون عالی بود
قطره قطره جمع گردد و آنگهی دریا شود.
ناصرخسرو.
عالی سر
دهی است جزء دهستان پائین بخش طالقان شهرستان تهران . واقع در 21هزارگزی باختری شهرک ، کنار راه عمومی مالرو قزوین . کوهستانی و سردسیر. 82 تن سکنه دارد.آب آن از چشمه تامین میشود. محصولاتش غلات ، لوبیا، سیب زمینی ، شغل اهالی زراعت صنایع دستی کرباس و گلیم و جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
عالی مقدار
بزرگوار. از القاب احترام است که در اول نامه و پاکتها نویسند. (ناظم الاطباء).
عام پسند
آنچه قبول عامه دارد. آنچه مقبولیت عامه دارد. همگان پسند. مردم پسند.
عالی آوازه
خوش آواز. خوش خوان:
که دیدت بر هیچ رنگین گلی
ز من عالی آوازه تر بلبلی .
نظامی .
عالی سرای
قصر سلطنتی و سرای پادشاهی و حرم خانه . (ناظم الاطباء).
عالی مکان
آنکه منزلت و مقام رفیع دارد.آنکه مکان شریف دارد. عالیقدر. عالیجاه:
بگشا ز بال همت عالی مکان گره
تا کی شوی چو بیضه در این آشیان گره .
صائب (از آنندراج ).
عامد
قصدکننده . آهنگکننده . (اقرب الموارد) (المنجد).
عامل معنوی
در مقابل عامل لفظی مانند عاملیت ابتداء است در خبر که همان مجرد بودن از عوامل لفظی است . (از تعریفات ).
عالیات
ج ِ عالیة. (اقرب الموارد).
چیزهای بلند و رفیع. (ناظم الاطباء).
-عتبات عالیات ; آستانه های بلند که مراد قبور ائمه عراق باشد. (ناظم الاطباء).
عالیشاء
ده کوچکی است از دهستان نهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند. واقعدر 36هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. دامنه و گرمسیری است و 5 تن سکنه دارد. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
عالی منزلت
آنکه منزلت شریف دارد. بزرگوار: یعنی حضرت عالی منزلت ممالک مدار متعال منقبت معالی دثار. (حبیب السیر ج 3 ص 1).
عامداً
قصداً و از روی قصد و دیده و دانسته . (ناظم الاطباء).