جستجو

عالم آب
نشاه شراب و عالم شراب و حالت می نوشی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). حالت باده گساری . حالت می خوری . (از ناظم الاطباء):
نیست باکم از فلک امشب که با او می خورم
عالم آب است پندارم که آبش برده است .

آشوب مازندرانی (از آنندراج ).

عالم حسی
عالم شهود و شهادت ، در مقابل عالم غیب و عالم معقول . (شرح حکمة الاشراق صص 145 - 175).
عالم علوی
آسمان و عالم بالا. (ناظم الاطباء). مقابل عالم سفلی است و مراد افلاک و اجرام فلکی و سماویات بطور مطلق است . (از شرح حکمة الاشراق صص 278 - 276).
عالم ملکوت اسفل
عالم مثل معلقه و صور مقداری است . (رسائل ملاصدرا ص 151، 283). و رجوع به شرح منظومه ص 183 شود.
عاقل مرد
در تداول عامه کسی را گویند که دوران جوانی را گذرانده باشد.
عالم آباد
دهی است از دهستان کاغه بخش دورود شهرستان بروجرد. واقع در 25هزارگزی شمال دورود کنار راه مالرو کاغه به همیانه . ناحیه ای است واقع در جلگه معتدل . دارای 279 تن سکنه . آب آن از قنات تامین میشود. محصول آن غلات است اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال دارند. راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
عالم خاک
کنایه از دنیا باشد. (برهان ) (آنندراج ).
  • جسد آدمی . (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
  • عالم عنصری
    مراد عالم عناصر و جسمانیات است که عالم عناصر گویند. (از شرح حکمة الاشراق ص 244، 137، 266، 290).
    عالم ملکوت اعلی
    عالم غیب و عالم مجردات محض و عقول است . (از شرح منظومه ص 183 و رسائل ملاصدرا ص 151). و رجوع به عالم غیب شود.
    عالم آرا
    عالم آرای . آرایش دهنده عالم . پیراینده جهان و زینت دهنده آن . (ناظم الاطباء): اگر رای عالم آرای ملک اشارت فرماید بگویم . (سندبادنامه ص 276).
    بی جمال عالم آرای توروزم چون شب است
    با کمال عشق تو در عین نقصانم چو شمع.

    حافظ.

    عالم خلق
    کائنات و موجودات عالم جسمانی که در معرض کون و فساد و خلع و لبس اند و آن را عالم شهادت هم میگویند. (تعریفات جرجانی ) (از کشاف اصطلاحات الفنون ).
    عالم غیب
    آن جهان و جهان آینده . (ناظم الاطباء). مقابل عالم شهادت است . و مراد جهان معقول و مجردات نوریه است که غایب از عالم شهادت است و بالجمله عالم عقول و مجردات و اسماء و صفات حق تعالی است . و عالم آخرت را نیز عالم غیب گویند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ).
    عالم ناسوت
    دنیای فانی و این جهان که ناپایدار است . (ناظم الاطباء).
    عاقور
    سرج عاقور; زین ریش کن پشت ستور. (منتهی الارب )(شرح قاموس ) (اقرب الموارد).
  • حمار عاقور; خر گزنده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خر هار.
  • عالم آشوب
    برهم زننده عالم . بمجاز آنکه مردمان را فریفته زیبائی خود سازد. بغایت زیبا. سخت خوش صورت و دلفریب:
    پری پیکری بود محبوب من
    بدو گفتم ای عالم آشوب من .

    سعدی (بوستان ).

    عالم دگر
    عالم دیگر. عالم آخرت . مقابل دنیا.
    عالم قدس
    عالم اسماء و صفات حق است . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). صدرا گوید: عالم قدس عالم مجردات و عالم الهی است . رجوع به اسفار ج 2 ص 148 و رسائل ملاصدرا ص 292 شود.
    عالم نفسی
    مقابل عالم عقلی و هم عالم حسی است . (از رسائل ملاصدرا ص 151).
    عاقول
    معظم دریا یا موج آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد).
  • اطراف وادی و نهر. (اقرب الموارد).
  • رودبارکژ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). جوی کژ.
  • ریگ توده . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
  • کار پوشیده .
  • زمین بی علم و نشان .
  • گیاهی است که شتر خورد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
  • نوعی از خرنوب است که کبر باشد و بعضی گویند درخت ساج است . (برهان ).
  • عالماً
    از روی علم . از روی دانش . با علم و اطلاع .