ظبی
آهو. غزال . ابووَثاب . ج ، ظِباء، ظَبیات ، ظب ، ظُبی . و رجوع به صبح الاعشی ج 2 ص 45 شود.
اسب فربه . نشان و داغی بعضی عرب را. (اِخ ) نام مردی است . نام وادیی است متعلق به بنی تغلب در ساحل فرات . نام موضعی است . نام ریگزاری است و برخی گفته اند نام شهری است نزدیک ذی قار و قول امروءالقیس را بدان تفسیر کنند:
و تعطوا برخص غیر شَثْن ٍ کانّه
اساریع ظبی او مساویک اسحل .
قرن ظبی ; کوهی است در دیار بنی اسد بین سعدیه و مُعاذة. نام آبی است از غطفان و بنی جحاش بن سعدبن ذبیان . عین ظبی ; موضعی است بین کوفه و شام . (معجم البلدان ).
ظاهرساز
مُرائی . آنکه باصور ظاهر امور مردمان را به خود جلب کند یا فریبد.
ظبیان
(راس ...) کوهی است در یمن .
ظالمی
(کوه ...) نام کوهی به فارس . بلوک اسیر و بلوک گله دار در جانب جنوب این کوه و بلوک علامرودشت در جانب شمال آن واقع است .
ظاهرنگر
آنکه به معنی امور ننگرد و به صور اکتفا کند.
ظبیانی
ابوعبیداللّه . تابعی است .
ظاهرة
="line-height: 25px;">
متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ظاهرة در لغتنامه دهخدا یافته نشد.
برای جستجوی بهتر:
- در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
- در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
- در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
ظبیب
ظُبة. دَم شمشیر یا طرف تیزی آن یا دم سنان و مانند آن .
ظ
نشانه حرف هفدهم است از الفبای عرب و نام آن ظاء است و ظی و در حساب جُمًّل آن را به نهصد دارند و در حساب ترتیبی فارسی نماینده عدد بیست است و آن یکی از دو حرف مختص به عرب است که یکی همین ظ و دیگری ض است و از حروف مصمته و مطبقه و از حروف هفتگانه مستعلیه و از حروف روادف و از حروف لَثَوی و از حروف مائی (آبی ) و از حروف مکسوره و متعلق به قمر است و رمز است از ظاهر: و هو ظ; و هو ظاهر. وصاحب تاج العروس گوید که لیث روایت کرد از خلیل که او گفته است ظاء حرفی است عربی و مختص است به زبان عرب و هیچیک از امم دیگر در این حرف با عرب انبازی ندارند و آن از حروف مجهوره است و ظاء و ذال و ثاء در حیز واحدند و این سه حرف را حروف لثویه گویند، چه مبداء آنها از لثه باشد و ظاء حرف هجایی است اصلی نه بدل و نه زائد. و ابن جنی گوید در کلام نبط نیز حرف ظاءنیامده است و اگر کلمه ای دارای حرف ظاء بدان زبان درآید ظاء را بدل به طاء کنند چنانکه ما در ترجمه ظوی خواهیم آورد ان شااللّه تعالی . و شیخ ما گفت که ام ّقاسم و جماعتی یاد کرده اند که در ابدال این حرف چیزی نیافته اند و صاحب تسهیل نیز با اینکه بسیاری از غرائب را گرد آورده در این معنی سکوت کرده است . و همچنین در کتاب الممتع با آنکه آن کتاب جامع غرائب فن است در این موضوع چیزی نیست ، سپس در المقرب ابن عصفور دیدم که گوید ظاء به ذال معجمه بدل شود چنانکه گوئی : ترکته وقیذاً و وقیظاً و این جمله را یعقوب بن سکیت نقل کرده است _ انتهی قول الشیخ . و من (یعنی صاحب تاج العروس ) گویم این معنی از کراع نیز نقل شده است چنانکه بیاید و همچنین ارض جلذاء و جلظاء (چنانکه در نوادرالاعراب آمده است ) - انتهی کلام صاحب تاج العروس . و ما علاوه بر آنچه صاحب تاج العروس در ابدال ظاء آورده است گوئیم که ظ به ض نیز بدل شود چنانکه بهض و بهظ.
ظام
آواز و غوغا. رجوع به ظاب شود.
ظاهری
مذهب فقهی منسوب به ابوسلیمان داودبن علی بن خلف اصفهانی متوفی به سال 270 ه' . ق. که به ظاهر آیات و احادیث عمل میکرد. این مذهب عبارت است از اخذ به کتاب و سنت و الغاء رای و قیاس و تاویل و این کلمه گاهی مقابل باطنی آید، یعنی مذهب سبعیه و باطنیان:
فاطِمیم فاطمیم فاطمی
تا تو بدرّی ز غم ای ظاهری
فاطمه را عایشه مایندر است
پس تو مرا شیعت مایندری
شیعت مایندری ای بدنشان
شاید اگر دشمن دختندری .
ناصرخسرو.
ظاء
نام حرف ظ و در لغت عرب ظاء به معنی زن بزرگپستان است . صاحب آنندراج پستان زن زال گفته است .
ظامیة
="line-height: 25px;">
متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ظامیة در لغتنامه دهخدا یافته نشد.
برای جستجوی بهتر:
- در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
- در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
- در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
ظاهریه
نام دراهمی که در مصر شایع بوده است .