جستجو

زابلستانی
(ص نسبی ) منسوب به زابلستان:
به یک روز رنج گدائی نیرزد
همه گنج محمود زابلستانی .

سنائی .

زابیین
تثنیه زابی است در حالت نصب یا جر. و رجوع به زاب و زابیان در لغت نامه شود.
زاج اسود
زاج الاساکفه . زاج مطبوخ . رجوع به این دو لغت شود.
زاج کرمانی
از جنس قبرسی است . (فهرست مخزن الادویه ).
زاحم
یکی از آهنگهای موسیقی است . رجوع به آهنگ شود.
زابلشاه
پدرزن جمشید. در مجمل التواریخ و القصص آمده : فرزندش [فرزند جمشید] ثور [در گرشاسبنامه : تور] بود از پریچهر دختر زابل شاه ، و دیگر دو پسر از دختر ماهنگ مالک ماچین یکی را نام هتوال و دیگری را همایون . (مجمل التواریخ و القصص ص 25).
زاپاارته نن
کوهی است که تیرداد شهر جدید دارا یاداریوم را در آن بنا کرد. در ایران باستان آمده : از کارهای او [ تیرداد ] بنای شهر جدیدی بود که ژوستن گوید دارا نام داشت و در کوه زاپاارته نن واقع بود. محلی را که تیرداد برای بنای دارا پایتخت خود انتخاب کرد به اعلی درجه با خیال او موافقت میکرد. این شهر را ازهر طرف کوههائی که دارای شیب های تند بود در احاطه داشت . خود شهر در جلگه ای واقع بود که حاصل خیزیش را بسیار ستوده اند. رودهای کوچک و جویبارهای زیاد جلگه راآبیاری میکرد. خاک آن بدرجه ای قوت داشت که شخم زدن آن تقریباً لازم نبود جنگلهای وسیع و زیاد هوا را خنک و آب و هوا را معتدل میداشت علاوه بر آن شکارگاههای عالی برای انواع تفریحات و ورزشها آماده بود. بعضی نویسندگان دیگر یونانی نام این شهر را داریوم ضبط کرده اند (مثلاً پلین ، تاریخ طبیعی کتاب 6 بند 16). (ایران باستان ج 3 ص 2207). و نیز در همان صفحه چنین آمده : متاسفانه نتوانسته اند محققاً محل دارا را معین کنند. ژوستن گوید در کوه زاپاارته نن واقع است . پلین این محل را آپاورتن نوشته [ در نسخه ای زاپاورتن ] و شکی نیست که مقصود همان محل بوده ، با وجود این محققاً معلوم نیست که نام چه کوهی را چنین ضبط کرده اند ولی از نام آپاورتن ظن قوی این است که این کوه در ابیورد کنونی واقع بوده زیرا ابیورد را باورد هم می گفته اند و باورد همان «پاارت » «یاورت » زمان قدیم است . پس دارا در گرگان بوده است .
زاج اصفر
زاج زرد که بهندی کسیس نامند. ماهیّت آن ، بهترین اقسام زاجات و افضل آن ذهبی و درخشنده آن است .
طبیعت آن : در سوم گرم و خشک ، سوخته آن لطیفتر، بخلاف سایر املاح که به احراق قویتر میشوند و مغسول آن را حدت کمتر.
افعال و خواص آن : آشامیدن آن جهت قتل و اخراج اقسام کرم معده و تحلیل ورم و صلابت طحال موثر و غرغره اقسام زاج با سرکه جهت زلوی در حلق مانده مجرب و چون دو جزء آن را با یک جزء قلیمیا با سرکه سائیده درظرف سفال کرده چهل روز در تابستان در آفتاب و در زمستان در زیر سرگین اسب دفن کنند بغایت تند و جالی میگردد. و ازاله بیاض غلیظ و ناخنه می نماید. و در ازاله گوشت زائد زخمها بیعدیل و در رنگ کردن موی موثر، مقدار شربت آن که بی خطر باشد تا یک دانگ و زیاده بر آن خطرناک . مصلح آن ، قی کردن بشیر تازه دوشیده و روغن تازه و کره و شکر و ترطیب شدن . بدل آن زنگار است و فولاد جواهردار را بعد از تصقیل و تصفیه بدان جوهر میدهند. (مخزن الادویه ). و رجوع به زاج شود.
زاج کفشگران
زاج الاساکفه . رجوع به زاج الاساکفه در لغت نامه شود.
زاخ
اخترشناس معروف (1754 - 1832 م .). وی در پرسبورگ آلمان متولد گشت و یکچند در خدمت نظام اتریش درآمد و از سال 1787 تا 1806 م . عهده دار اداره رصدخانه دوک ساکس گوته بود. چندی نیز بهمراهی فرزندان دوک ساکس بگردش در فرانسه و ایتالیا پرداخت و رصدخانه های ناپل و لوکا بهمت و کوشش او تاسیس گشت . زاخ در علم هیئت و مخصوصاً درباره نیروی جاذبه کوهها کتب پرارزشی تالیف کرده است . (از دائرة المعارف بستانی ) (از لاروس بزرگ).
زابل شه
مخفف زابل شاه:
چوبشنید زابل شه این گفتگوی
به جم گفت هان چاره خویش جوی .

(گرشاسب نامه ص 32).

زاپاس
محفوظ. ذخیره . رزرو .
زاج بامیانی
قسمی زاج زرد است . بیرونی گوید: در هند بوسیله زاج زرد بامیانی و یا زاج سفید مولتانی جوهر شمشیر [ آب داده ] را ظاهر میسازند. (الجماهر بیرونی ص 253). و رجوع به مخزن الادویه و زاج اصفر شود.
زاخائو
دکتر ادوارد زاخائو خاورشناس مشهور آلمانی است که از معلمین زبانهای شرقی دردانشگاه برلین بوده است . از جمله آثار پرارزش او یکی ترجمه آثارالباقیه بیرونی است که با مقدمه مفصل مشتمل بر شرح حال بسیار جامع ابوریحان بیرونی در لایپزیک بسال 1923 بطبع رسید و دیگری چاپ تحقیق ماللهند من مقولة مقبولة فی العقل او مرذولة بسال 1925 م .
زابل گبری
از دستگاههای موسیقی است .
زاپوروغ
نام قزاقهایی است که در سوابق ایام در دنیپرسکونت داشته اند. اینان در خدمت لهستان و سوئد و روسیه بوده اند و زمانی هم درتحت حمایت دولت عثمانی علیه روسها فعالیت میکرده اند. کاترین دوم اینان را از اوطان خود حرکت و بسال 1175 م . در وادی قوبان سکونت داد. (قاموس الاعلام ترکی ).
زاج بلور
اسم فارسی شب یمانی (زاج سفید) است . (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). و رجوع به مفردات ابن بیطار شود.
زاج لاری
از جنس زاج قبرسی است . (فهرست مخزن الادویه ). و رجوع به زاج و زاج قبرسی شود.
زاخت
دهی است از دهستان گاوگان بخش جبال بارز از شهرستان جیرفت . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8). و مولف المضاف الی بدایع الازمان آرد: امیرجلال الدین سالار بلند که در کوه بارجان بود عصیان نمود و در حصار زاخت متحصن شد. (المضاف الی بدایع الازمان ص 49).
زابل منصوری
از دستگاههای موسیقی است .