جستجو

ذات الوشاح
نام زرهی رسول اکرم صلوات اللّه علیه را. (المرصع).
ذات الصدع
زمینی که روئیدن گیاه و تفجیر آب و جز آن آن را شکافته باشد. (المرصع).
ذات العراقی
داهیة. آفت . بلا و سختی .
ذات الغمر
نام موضعی است . قیس هذلی راست:
سقی اللّه ذات الغمر و بلاً و دیمةً
و جادت علیها بارقات اللوامع.

(المرصع)

ذات المزاهیر
نام پشته هائی سرخ است به بلاد بنی بکر.
ذات الید
ملک ید. مال . مملوک . ثروت . حریشه . دارائی: از ذات الید خویش آنچه مکنت داشت هریک را مراعات کرد تا همگان راضی شدند. (ترجمه تاریخ یمینی نسخه خطی مولف ص 74). شکا یوماً الی ابی هارون خلیفة محمدبن یزداد، الوحدة و الغربة و قلة ذات الید. (معجم البلدان چ مارگلیوث ج 2 ص 28 س 12).
  • قدرت . توان . توانائی .
  • ذات الصدور
    افکار. اندیشه ها. حاجتها. (مهذب الاسماء). مضمرات قلب : انه علیم بذات الصدور. (قرآن 11/5).
    ذات العراقیب
    صخره ای و بقولی رملی به بلاد عمروبن تمیم .
    ذات الفروة
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ذات الفروة در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
    ذات المسطرتین
    (ع اِ مرکب ) آلتی قدیم رصد را. ذات الشعاع .
    ذات الیمین
    سوی دست راست . (مهذب الاسماء). جانب راست . (دهار). دست راست . براست:
    هم بتقلیب تو تا ذات الیمین
    تا سوی ذات الشمال ای رب ّ دین .

    مولوی

    ذات الصفا
    نام قریه ای به فیوم .
  • نام ماری یا قسمی مار که نابغه ذکر آن را در شعر آورده و قصه ای دارد.
  • ذات العرض
    داود ضریر انطاکی در تذکره ذیل کلمه شوصه و ذات جنب گوید: و یقال لمابین الکتفین منها ذات العرض و مقابلها ذات الصدر. رجوع بکلمه ذات الجنب قسمت منقول از تذکره شود. و رجوع به ذات الصدر، جزء منقول از کشاف اصطلاحات الفنون شود.
    ذات الفضول
    نام زرهی رسول اکرم صلوات اللّه علیه را.
    ذات المطامیر
    شهری است به ثغور شامیة. و در کتاب الفتوح در ایام مهدی و مامون و معتصم نام او آمده است و نیز در فتوح ذکر آن بسیار کرده اند و آن را المطامیر نیز نامند. (معجم البلدان یاقوت ).
    ذات انمار
    در مجمل التواریخ والقصص چ بهار ص 177 آمده است : الایهم بن جبلة، بیست و هفت سال و دو ماه پادشاه بود و خداوندتدمر و قصر برکة و ذات انمار بود و غزا کرد به بنی الفین بر خبر و غایله [ آمد و نابغه ] اندر آن گوید:
    ضلت حلومهم عنهم و عزهم
    سن ّالمعیدی فی رعی و تعزیب .
    ذات الصفاح
    موضعی است . (المرصع).
    ذات العسرة
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ذات العسرة در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
    ذات الفلس
    دشنامی است . جریر راست:
    جزعت ابن ذات الفلس لما تداکات
    من الحرب انیاب علیک و کلکل .
    ذات الملتحمة
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ذات الملتحمة در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.