جستجو

ذات الشمیط
ریگی است بنی تمیم را و در آنجا گزنه و غضا روید. (المرصع).
ذات الجنادع
بلا. سختی . داهیة.
ذات الحومل
نام موضعی است در شعر حجاج . (المرصّع).
ذات الربا
موضعی است بدانسوی جحفة. کثیر گوید:
الی ابن ابی العاصی بدوت ارقلت (؟ )
و بالسفح من ذات الربا فوق مطعن .

(از المرصع).

ذات الساق
نام موضعی و نام درختی که رسول اکرم صلوات اللّه علیه در یکی از غزوات در زیر آن نزول کرده و نماز گزارده است . (المرصّع).
ذات الشوکة
="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ذات الشوکة در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

برای جستجوی بهتر:
- در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
- در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
- در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
ذات الجنب
(ع اِ مرکب )درد پهلو. (مهذب الاسماء). برسام . جُناب . نوعی بیماری پهلو. درد و آماس پهلو. ورم حارّ مولم در نواحی صدر. وَرم ِ حجاب مستبطن . دردی است به دنده ها با سرفه وتب . سینه پهلو. ورم حارّ مولم که در نواحی سینه پیداشود که قسمتی از آن را شوصة و قسمی را برساما و قسمی را ذات الجنب ساده گویند. ورمی است حارّ که در حوالی سینه پدید آید. (منتهی الارب ). و صاحب آنندراج گوید: ورمی باشد در حجاب که آن پرده ای است میان قلب و معده و این ورم گاه در یمین بود و گاهی در یسار و علامات آن درد پهلو با تب و ضیقالنفس بود و داود ضریر انطاکی گوید: شوصة و ذات الجنب ، مرضان اتحدا مادة و علاجاو هما عبارة عن تحیز ما فسد من الاخلاط بین الاغشیة فان کان فی احدالجانبین فذات الجنب . و علامته الحمی و منشاریةالنبض و السعال مطلقا و ضیقالنفس غالباً و اسلمه البلغمی و اردوه السوداوی و قد ینفجر و لو من خارج فی النادر و الابان استبطن الخلط غیر ما ذکر فهی الشوصة و یقال لما بین الکتفین منها ذات العرض و مقابلها ذات الصدر و منها البرسام و تقدم و تکون فی العضل وفی المنتصب و ای جهة حلتها منعت المیل الیها و النوم علیها و قد تعم فتمنع من الکون علی سائرالاشکال و علامتها یبس العصب و العضل و عدم الحرکة و علامات الخلط الغالب - انتهی . صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: ذات الجنب نزد پزشکان ورمی است حار و دردناک که در اطراف سینه یا در عضلات باطن یا در پرده اندرون ، یا در پرده حاجز بین آلات غذاء و آلات تنفس یا در عضلات خارج یادر پرده بیرون بمشارکت پوست یا بغیر مشارکت پوست عارض میشود. و بیمناک ترین انواع این بیماری آن است که پرده حاجز حادث شود که آن را ذات الجنب خالص نامند بنا بر تعریفی که شیخ کرده است ، چه شیخ بین این بیماری و بیماری شوصه فرقی ننهاده . و این بیماری را با بیماریهای برسام و شوصه الفاظ مترادف یکدیگر شناخته است . سمرقندی گوید: برسام عبارت از ورمی است که عارض میشود پرده ای را که بین جگر و معده واقع شده باشد. وآن پرده ای است که حائل بین معده و پیوسته به حجاب حاجز است . و شوصه عبارت است از ورمی که عارض میشود دردنده های پشت و ذات الجنب خالص ورمی است که عارض میگردد غشاء مستبطن مر اضلاع و حجاب حاجز را که در یکی ازدو طرف پهلو واقع است . چنانکه در اقسرائی گفته و دربحر الجواهر گوید: ذات الجنب ورمی است حار و دردناک که در اطراف سینه حادث میشود. پس اگر این بیماری در عضله سینه عارض شود و خصوصاً در عضله داخل یا در حجاب اضلاع از داخل آن را شوصه نامند. و اگر در غشاء مستبطن سینه حادث گردد آن را برسام خوانند. و اگر در حجاب حاجز ایجاد شود ذات الجنب به اسم عام گویند. و صاحب ذخیره خوارزمشاهی گوید: آماسی است گرم و دردناک اندر نواحی سینه . اما اگر آماس اندر عضله های سینه باشد خاصة اندر عضله های زندرونین آن را شوصه گویند و اگر اندر غشاء باشد که زندرون سینه بدان پوشیده است و سینه را همچون بطانه است یعنی آستری ، آن را برسام گویند یعنی آماس سینه . (سام آماس است و بر، سینه ) و اگر اندر حجاب باشد که میان احشاء برسوئین و فروسوئین ایستاده است آن را ذات الجنب گویند و بسیار باشد که اندر جگر آماسی گرم افتدو معالیق او کشیده میشود و درد آن بحجاب بازمیدهد ونفس تنگ میشود و بیمار و طبیب هر دو پندارند ذات الجنب است و... آن ذات الکبد باشد. (ذخیره خوارزمشاهی ): و اندر همه انواع ذات الریه و ذات الصدر و ذات الجنب جهد باید کرد تا سینه از رطوبتها پاک گردد. (ذخیره خوارزمشاهی ) .
ذات الخال
نام موضعی است .
ذات الرجع
صفت آسمان: و السماء ذات الرجع. (قرآن 86/11). لانها ترجع الغیب و ارزاقالعباد. (المرصع).
ذات السباع
موضعی است .
ذات الشهور
آن زن که بحد زنان رسیده لکن خون نمی بیند. عده طلاق او در صورت آرمیدگی با زوج سه ماه هلالی است .
ذات الجنب دیافرغمائی
التهاب دیافرغما .
ذات الخطمی
موضعی است بر راه تبوک و بدانجاست یکی از مساجد رسول صلوات اللّه علیه که گاه عزیمت به تبوک در آن نماز گزارده است .
ذات الرحم و الصفاق
بیماری التهاب رحم و صفاق.
ذات الستار
نام موضعی است و ابن اثیر در المرصع گوید: این نام در اشعار عرب بسیار یاد شده است و آن راههای عقبه هاست به بر سوی حرم مکة.
ذات الشیح
صاحب المرصع گوید: موضعالحزن من دیار بنی تمیم . و در منتهی الارب آید: موضعی است در دیار بنی یربوع که در آن گیاه شیح بسیار روید.
ذات الصدر
ورم حادث در حجاب قاسم صدر. یا گرد آمدن ریم در فضای سینه . (ذخیره خوارزمشاهی ). ورمی است در پرده سینه یا گرد آمدن ریم است در فضای سینه . (منتهی الارب ). و صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: نزدپزشکان ورمی است که حادث میشود در پرده ای که سینه را دو نیمه کند. و در طرفی که بر جانب شکم واقع شده باشد پس اگر در جانبی که بر پشت سر واقع شده باشد عارض شود آن را ذات العرض گویند. و داود ضریر انطاکی در تذکره در ذیل کلمه شوصة و ذات جنب گوید: و یقال لمابین الکتفین منها ذات العرض و مقابلها ذات الصدر. رجوع بکلمه ذات الجنب قسمت منقول از تذکره شود.
  • سرّ مرد. راز. و صاحب غیاث از لطائف نقل کند که ذات الصدر به معنی خداوند سینه یعنی دانای اسرار دل است و مراد از این اولیاء باشد. - انتهی:
    سدّه ودیدان و استسقاء و سل
    کسر و ذات الصدر و لدغ و درد دل .

    مولوی .

  • ذات العراس
    موضعی است .
    ذات الغضا
    موضعی است که نام آن در شعر عرب بسیار آمده است . و غضا نوعی از طرفا یعنی گز است . (المرصع).
    ذات المر
    سورتی از قرآن که به الف لام میم راء آغاز می شود.