جستجو

ذات انواط
انواط جمع نوط باشد، چنانکه نباط، و آن هر چیزی باشد که از چیزی درآویزند و ذات انواط نام درختی بجاهلیت قریش را چون بت ومعبودی که همه ساله بروزی معلوم بر وی گرد می آمدند وسلاح خود بدان می آویختند و بر آن طواف میکردند و قربانهای آورده ذبح میکردند و در فتوح آمده است که بروزحنین مسلمانان برسول اکرم گفتند، اجعل لنا ذات انواط کما لهم ذات انواط. یعنی ما را نیز ذات انواطی مقرر فرمای . رجوع به امتاع الاسماع ج 1 ص 403 و 404 شود.
ذات الصلبیة والمشیمة
="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ذات الصلبیة والمشیمة در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

برای جستجوی بهتر:
- در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
- در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
- در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
ذات العش
گویند منزلی است بطریق مکه میان صنعا و مکه به اسفل طریق تهامة.
ذات القتاد
نوعی از مار است .
  • (اِخ ) جایگاهی است به برسوی وادی به مدینة که میان دوکوه کوچک واقع است . (المرصع).
  • موضعی است بدانسوی فلج . (معجم البلدان در ذیل کلمه قتاد).
  • ذات الملح
    نام موضعی است .
    ذات انیار
    ناقة ذات انیار، ناقة ذات نیرین . رجوع به ذات نیرین شود.
    ذات الصمد
    موضعی است و گویند آبی است در شاکلةالحمی از ضریة و در آنجا جنگی بوده است بنی یربوع را و روزاین جنگ را یوم ذی طلوح نامند بشار گوید:
    یاطلل الحی ّ بذات الصمد
    باللّه خبر کیف کنت بعدی .
    و رجوع به الموشح ص 366 شود.
    ذات العشر
    موضعی است به طریق حاجیان بصره نزدیک هجر. و موضعی نزدیک طنب و ماریة
  • ذات العشیرةَ. رجوع به ذات العشیرةَ شود.
  • ذات القرطین
    لقب ماریة، مادر حرث بن جبلة ابن الحرث و زوجه جبلةبن الحرث دو ملک از ملوک آل جفنه .
    ذات المنار
    موضعی باشد به اول زمین شام از سوی حجازو ابوعبیدة آنگاه که به شام میشد بدانجا نزول کرد.
    ذات اوشال
    اوشال جمع وشل به معنی آب اندک است . و ذات اوشال نام موضعی است بر طریق شام . نصیب در مدیح سلیمان بن عبدالملک گوید:
    اقول لرکب صادرین لقیتهم
    قفا ذات اوشال و مولاک قارب
    قفوا و اخبرونی عن سلیمان اننی
    لمعروفه من اهل و دان طالب
    فعاجوا فاثنوا بالذی انت اهله
    ولو سکتوا اثنت علیک الحقائب .

    (المرصع).

    ذات الصور
    غزو ذات الصور. بلعمی در ترجمه طبری گوید: چنین گویند که اندر دریا غزو کردن بر مسلمانان معاویه بگشاد و بروزگار عمر (؟ ) هر امیری که به شام بمردی ولایت آن امیر به معاویة دادی و چون همه شام معاویة را شد آهنگ روم کرد. ملک روم سپاهی را بساخت و روی به مصر نهاد با سپاهی که هرگز کس چنان سپاه بدریا اندر ندیده بود. امیر مصرعبداللّه بن ابی سرح بود و او نیز بیامد با چهل کشتی مقدار سی هزار مرد. چون کشتیها اندر دریا جایی رسید که آن را ذات الصور گویند مسلمانان کشتیهای رومیان بدیدند پانصد کشتی پر از خلق آکنده بترسیدند و باد برخاست سه شبان روز کشتیهای رومیان و مسلمانان در دریا بداشته بودند تا باد بنشست و کشتیها نزدیک یکدیگر آوردندو حربی ساختند به تیر و شمشیر و نیزه . حربی کردند سخت و تیری از مسلمانان بملک روم آمد و خسته شد و رومیان صفها بشکستند و کشتیها بگشادند و مسلمانان ندانستند که ایشان هزیمت خواهند شد عبداللّه بن سعد را گفتند ما نیز کشتیها بگشائیم و برویم از پس ایشان . محمدبن ابی بکرآنجا بود گفت ما را از پس ایشان نباید شدن عبداللّه گفت خاموش باش که نه کار تو است تدبیر حرب کردن . محمدبن ابوبکر را اندوه آمد و گفت کار تو است که دی مرتد بودی و کار من نیست ! عبداللّه او را بانگ برزد مردمان عبداللّه را سرد گفتند و بحدیث عثمان شدند و گفتند این گناه عثمان است که چون تو کسی را بر مسلمانان مسلط کند و خون او حلال است ما را خود جهاد به مدینه باید کردن با عثمان . جهاد بدریا چکنیم . پس عبداللّه بگذاشت تا رومیان بهزیمت برفتند و سپاه را به مصر آورد. در حبیب السیر در وقایع سال 31 از هجرت گوید: در این سال قسطنطین رومی بقصد تسخیر مصر و اسکندریه با پانصدکشتی مشحون بمردان جنگی در دریا نشست و معاویةبن ابی سفیان چهل کشتی به اتفاق عبداللّه بن سعدبن ابی سرح بدفعرومیان فرستاد و در موضع ذات الصور فریقین بهم رسیدند و بروی آب آتش قتال التهاب یافت مسلمانان بظفر و نصرت اختصاص یافتند... قسطنطین از معرکه ذات الصور درسفینه فرار نشسته بدارالملک خویش رفت ... - انتهی .
    ذات العشیرة
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ذات العشیرة در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
    ذات القرنین
    موضعی است قرب مدینةالرسول میان دو کوه خرد.
    ذات المواشی
    نام زرهی از رسول اللّه صلوات اللّه علیه .
    ذات اوعال
    نام هضبه ای است به نجد و بدانجا چاهی . امرءالقیس گوید:
    و تحسب سلمی لاتزال کعهدنا
    بوادی الخزامی او علی ذات اوعال .
    و گویند کوهی است میان دو عَلَم به نجد. (المرصع).
    ذات الصوی
    موضعی است .
    ذات العضوم
    نام موضعی است در شعر.
    ذات القرنیة
    ="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی ذات القرنیة در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

    برای جستجوی بهتر:
    - در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
    - در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
    - در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
    ذات الموضوع
    صغری . صغرای قیاس . مقابل ذات المحمول ، کبری .