تقسه
1 ـ پراکنده کردن . 2 ـ پراکنده گشتن .
ترهه
=تره : 1 ـ بیهوده ، یاوه . 2 ـ سخن بیهوده . ج . ترهات .
تشاکل
با یکدیگر مانیدن . (زوزنی ). بهم مانیدن . (دهار). مشابه شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بهمدیگر مانند شدن . (آنندراج ) (از متن اللغة). تماثل . (اقرب الموارد) (المنجد).
موافقت کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). توافق. (متن اللغة) (اقرب الموارد) (المنجد).
تضحیه
1 ـ قربانی کردن گوسفند، شتر و مانند آن . 2 ـ غذا دادن به کسی هنگام چاشت .
تقفل
بسته شدن در، قفل شدن .
تقیه
1 ـ پرهیز کردن . 2 ـ خودداری از آشکار کردن مذهب خویش برای حفظ جان .
تکنولوژی
1 ـ مطالعه فنون و ابزار و ماشین آلات و مواد اولیه . 2 ـ تجهیزات و روش های علمی که در حیطه خاصی به کار برده شود، فناوری . (فره ).
تکنی کالر
شیوه فیلمبرداری و چاپ و نمایش فیلم به صورت رنگی .
تلجئه
1 ـ قرار دادن مال برای بعضی از وارثان دون بعض . 2 ـ واگذار کردن زمین خود به دیگری و بدین نحو تحت حمایت او درآمدن ؛ التجاء.
تکنیسین
شخصی معمولاً با مدرک کاردانی که در فن یا صنعتی دارای تخصص و تجربه علمی باشد، فن ورز.(فره ).
تکبیرة الاحرام
="line-height: 25px;">
متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی تکبیرة الاحرام در لغتنامه دهخدا یافته نشد.
برای جستجوی بهتر:
- در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
- در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
- در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
تکواندو
نوعی ورزش و روش دفاع فردی بدون سلاح .
تلفن خانه
1 ـ اداره تلفن . 2 ـ اتاقی که دارای انشعابات تلفن باشد و برقراری تماس های تلفنی را بر عهده داشته باشد.
تلکه کردن
در تداول عوام نقدی قلیل به اجحاف گرفتن . ستدن رشوه های خرد. پول کمی به رشوه ستدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به تلکه بندی شود.
تلنگ دررفتن
1 ـ گوزیدن . 2 ـ در انجام کاری ضعیف و ناتوان شدن .