جستجو

تاخک
بقول مولف تحفه نام آزاددرخت است در تبرستان . (فرهنگ نظام ). رجوع به تاخ شود.
تاج ریزی سرخ
نوعی تاج ریزی دارای گلهای بنفش و میوه های قرمز رجوع به تاجریزی شود.
تاج قلعه گهی
ظاهراً از بزرگان سیستان در دوران امیر تیمور. خواندمیر در حبیب السیردر شرح دومین حمله امیرتیمور به ایران و فتح اسفزار و سیستان و قندهار آرد: ... علم عزیمت بصوب سیستان برافراختند بعد از وصول ، شاه شاهان و تاج قلعه گهی و سراج از شهر بیرون آمده بنوازش صاحبقران بزرگمنش مفتخر گشتند... (حبیب السیر چ 1 تهران جزء سوم از ج 3ص 138). و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 435 شود.
تاخن
نام یکی از غلامان ارسطو است . مبدل آن ثاخن است . (ابن الندیم در وصیت نامه ارسطو). رجوع به ثاخن شود.
تاج ریزی سیاه
یکی از انواع تاج ریزی با میوه های سیاه و سمی . رجوع به تاجریزی شود.
تاج وار
مانند تاج . لایق تاج .
  • گرانبها.
  • گوهر یا چیزی که در خور تاج پادشاهان باشد.
  • تاخیانوس
    تخیانوس . نام برکه بزرگی است درسنجاق و قضای سیروز از ولایت سلانیک و قریه ای هم بهمین نام در ساحل غربی آن هست . برکه مزبور از توسع و سرشار شدن نهر قره سو در دشت سیروز ایجاد شده است و آن در جنوب شهر مذکور از طرف شمال غربی بسوی شرقی امتداد می یابد، در موسم زمستان و مواقع بارانی اکثر جهات دشت را فراگیرد و از همین جهت طول و عرض ثابتی ندارد ولی در هر حال طولش از 35 و عرض اعظمش از 70هزار گز کمتر نیست . خشک کردن این دریاچه موجب تزاید کامل محصولات دشت سیروز میگردد و لذا چندین سال قبل امتیاز شروع به این کار داده شده است . (قاموس الاعلام ترکی ).
    تاج زر
    آفتاب عالمتاب . (مجموعه مترادفات ).
    تاج کندی
    زیدبن حسن کندی متوفی بسال 613 ه' . ق. او راست : «نتف الحیة من ابن دحیة». (کشف الظنون چ 1 استانبول ج 2 ص 583). رجوع به تاج الدین کندی و زیدبن حسن شود.
    تاج و تخت
    مجازاً بمعنی ملک . پادشاهی . سلطنت . ملک: وارث تاج و تخت کیان .
    گمانت چنین است کاین تاج و تخت
    سپاه و فزونی و نیروی بخت
    ز گیتی کسی را نبد آرزوی
    از آن نامداران آزاده خوی ؟

    فردوسی .

    تاخیره
    بخت و طالع و سرنوشت را گویند و بمعنی نصیب و قسمت و آنچه بر آن زایند و برآیند هم هست ، چنانکه گویند «تاخیره تو چنین بود» یعنی طالع تو چنین بود و بر آن زادی و برآمدی . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). چنان بود که مثل زنند که تاخیره تو چنان بود و بر آن بود یعنی بر آن بزادی و بر آن پدید آمدی . (حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ):
    تاخیره تو نه بدان زده است (کذا)
    کایدر بسیار بمانی بدان .

    مخلدی (از حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ).

    تاج زرین
    افسری از زر. تاج ساخته شده از طلا.
  • کنایه است از شعله شمع و چراغ و غیره:
    تا نبود این تاج زرین بر سرش استوده بود
    شمع افتاد از هوای سر فرازی درگداز.

    کلیم (از آنندراج ).

  • تاج کوه
    دهی از دهستان مرکزی بخش خوسف شهرستان بیرجند، 60 هزارگزی شمال باختری خوسف 30 هزارگزی شمال خاوری خور. جلگه ، گرم سیر با 326 تن سکنه . آب از قنات محصول آنجا غلات ، پنبه . شغل اهالی زراعت ، مالداری . راه آن مالرو است . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
    تاچه بندی
    عدل بندی . بستن تاچه . تاچه بستن .
    تادار
    نامی است که در رودبار به درخت داغداغان دهند. (از درختان جنگلی ایران حبیب اللّه ثابتی ص 171). رجوع به تادانه و توغدان و داغداغان شود.
    تاج زید
    یکی از معاصرین بهاءالدین ولد: «... خواجه محمد سرزری گفت مرتاج زید را، که من از بهر آن دانستم که فلانی را نان و عسل آرند تا او بیارامد که من بیست سال در خود آرزوانه بکشتم تا در من آرزوانه نماند، تا هر که بیاید آرزوانه وی در من پدید آید تا بدانم که آن آرزوانه را او آورده است ...» (معارف بهاء ولد). و چون بهاءالدین ولد در موضع دیگر از تاج زید با لفظ «میگفت » مطلبی نقل میکند و این تعبیر حاکی است که آن مطلب را بهاء ولد از خود وی شنیده و شخصاً سماع نموده است پس تاج زید معاصر بهاء ولد و شیخ سرزری معاصر یا قریب العصر با بهاء ولد بوده است . (فیه ما فیه چ بدیع الزمان فروزانفر ص 267).
    تاج کیخسرو
    کنایه از آفتاب . (آنندراج ). آفتاب عالمتاب . (مجموعه مترادفات ).
    تاجورا
    بندر کوچکی است در سومالی فرانسه ، 3000 تن سکنه دارد، از سال 1884 م . تحت قیمومت فرانسه قرار گرفت .
    تاحت
    یکی از منازل بنی اسرائیل است در دشت . (سفر اعداد 33:26و 27). و گمان می رود که در نزدیکی کوه تیه در میانه اعراب پتاهیه واقع است . (قاموس کتاب مقدس ص 241).
    تادانه
    حبیب اللّه ثابتی در کتاب درختان جنگلی ایران نام درخت داغداغان را در لاهیجان تادانه ضبطکرده است ولی غالباً این درخت را در لاهیجان و اطراف بنام «تو» خوانند. به لغت دیلم حب الزلم است . (تحفه حکیم مومن ) (فهرست مخزن الادویه ). تا. داغداغان . توغدان . این اسامی در جنگلهای شمالی ایران بدون تشخیص و فرق به سه قسم درخت خانواده سلتیس داده میشود .