جستجو

تاج الشعرا
حمید الدین دهستانی . عوفی در لباب الالباب آرد: الاجل حمیدالدین تاج الشعراء دهستانی ، حمید که طبعی داشت چون آب و آتش و شعری چون بوستان جنان خوش . از بزرگی شنیدم که از او نقل کرده می گوید:
بزرگوارا آنی که بی عنایت تو
زاهل فضل و هنر کس بنام و نان نرسد
به پیش رای رفیع توبر زمین کس را
حدیث رفعت خورشید آسمان نرسد
بنزد طبع گهر بار و کف زر بخشت
زمانه را سخن بحر و لاف کان نرسد
بدان خدای که بی حکمت و ارادت او
بدی و نیکی هرگز به انس و جان نرسد
که هیچ دم نزند در هوای تو دل من
کزآن نسیم وفای توام بجان نرسد
نیازمندی خدمت بغایتی برسید
که وهم خلق دواسپه بگرد آن نرسد
بدیگران چو خطاب تو می رسد هر وقت
چرا به من که نیم کم زدیگران نرسد.
(لباب الالباب چ اوقاف کیپ ج 2 ص 355). رجوع به دهستانی شود.
تاج بن محمود
تاج الدین العجمی الاصفهندی الشافعی . ساکن حلب ، در حدود سال 727 ه' . ق. متولد شد، از ایران به حلب رفت و از آنجا روی به حجاز آورد پس از ادای مراسم حج به حلب باز گشت و در «راحیه » سکونت گزید و بتدریس نحو پرداخت و «حاوی » را نیز درس داد و او پیشوایی پرهیزکار و مجرد بود و از امور دنیوی کناره می گرفت . شرحی بر «محرر» نگاشت و شرحی بر «الفیه » ابن مالک نوشت که چندان حائز اهمیت نیست و تصدی امور طلاب را داشت و متصدی فتوی نیز بود. صبح تا ظهر در جامع «کبیر» بدرس گفتن اشتغال داشت و از ظهر تا عصر در جامع «منکلی بغا» و از عصر تا مغرب در «رواحیه » به فتوی اشتغال داشت و گاهی در فتوی توهمی باو دست میداد ودر فتنه ای اسیر گشت و ابراهیم صاحب «شماخی » او را از امیر تیمور باز خرید و او را با احترام بشهر وارد کرد. در آنجا ببود تا ماه ربیع الاول سال 807 ه' . ق.درگذشت و خطیب ناصریه از شاگردان اوست . (از تاریخ حلب ج 5 ص 142). صاحب روضات الجنات آرد: گویا اصفهانی است و شرح حالش در «تقریب » ابن حجر ذکر شده است و همراه «لتکیه » اسیر شد و همشهریانش او را بشهر برگردانیدند و از محضروی استفاده می کردند و نیز گوید که او خط نداشت . (روضات ص 59 در ذیل ترجمه احمد اصفهانی ).
تاج دین
رجوع به تاج الدین (مکرر) شود.
تاتلی
سفره و دستار خوان را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). دستار خوان باشد. (فرهنگ جهانگیری ). دستر خوان . ساروق:
چو خوردم تاتلی برداشت از پیش
دعا و شکر نعمت کرد درویش .

شیخ جنید خلخالی (از فرهنگ جهانگیری ).

تاج آباد علیا
نام محلی کنار راه همدان و کرمانشاه میان تاج آباد سفلی و شهراب در 419 هزارگزی تهران .
تاج الصرخدی
شاعر. او راست :
عجبا لقدک ما ترنح مائلا
الا و قدسلب الغصون َ شمائلا
و لسقم جفنک کیف َ صح ّ بکسرةِ
فیه و اصبح باللواحظ قابلا
و لناظر حاز الولایة فاغتدی
من غیر عزل للمعاطف عاملا
و اذ اعلمت بان ثغرک منهل
فی روضة فعلام َ تحرم ُ سائلا
فی بحر خدک راح صدغک زورقا
فلحبه مد العذارسلاسلا
و اظن موج الحسن یقذف عنبرا
اضحی له ُ نبت السوالف ساحلا
و من العجائب ان سائل ادمعی
قدجاء یستجدی عذارک سائلا
و نیز او راست :
ما للفواد اذا ذکرتک یخفق
و الدمع من عینی یسیح و یدفق
و اذا رایتک فاللسان یصیبه
خرس و دمعی بالصبابة ینطق
ما ذاک الا ان قلبی موثق
بالاسرمنک و ان دمعی مطلق
لاغرو ان خفق الفواد فانه
فی العطف من غصن القوام معلق
و بمهجتی بدر له من قده
رمح علیه من الذوابة سنجق
اضحی بقلبی ساکنا و وشاحه
ابدا کمسکنه یجول و یقلق
یا قاطعا نومی و لم یسرق له
حسنا و لیس النوم ممن یسرق
عینی التی شرقت نصاب الحسن من
وجه علیه من الملاحة رونق
قالوا انتظرمنه زیادة طیفه
فلسوف یاتیک الخیال ویطرق
فاجبته و القلب من اشجانه
مثر و من حسن التصبر مملق
مالی و الطیف الطروق و انما
کلفی به و له احب و اعشق.
(فوات الوفیات ج 2 ص 303).
تاج پرست
پادشاه دوستدار تاج . خواهنده تاج . تاج خواه . رجوع بهمین کلمه شود:
پیر تخت آزمای تاج پرست
تاج بنهاد و زیر تخت نشست .

نظامی .

تاتم لو
تیره ای از ایل نفر می باشد و ایل نفریکی از ایلات خمسه فارس است : ایلات خمسه مرکبند از پنج ایل بزرگ (اینانلو، بهارلو، عرب ، باصری ، نفر)... نفر 3500 خانوار، وجه تسمیه این ایل به نفر آن است که در زمان نادرشاه و زندیه ریاست این ایل به حاجی حسینخان نفر واگذار بود... تیره های نفر عبارتند از: باده کی ، تاتم لو... (جغرافیای سیاسی کیهان ص 86، 87).
تاج آباد کهنه
دهی از دهستان حومه خاوری شهرستان رفسنجان 6 هزارگزی باختر رفسنجان ، 5 هزارگزی شوسه رفسنجان به یزد، جلگه سردسیر دارای 330 تن سکنه می باشد. آب از قنات ، محصول آن غلات پسته پنبه ، لبنیات ، شغل اهالی زراعت و گله داری . راه آن فرعی است . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
تاج العارفین
(سید...) ابن عبدالقادربن احمدبن سلیمان دمشقی .در نامه دانشوران در ترجمه احوال وی آمده : سید تاج العارفین پسر عبدالقادر... ولادتش در سال هزار و بیست و هفت روی داد و در شهر دمشق که کرسی بلاد شامیه می باشد از مشایخ کبار و صدور عالی مقدار محسوب می گردیدو در زمان خود که نصف اخیر ازمائه یازدهم هجری است از جرگ کبراء ارباب تصوف و روساء اهل سلوک بمزید اشتهار و فرط اعتبار و علوهمت و بسط کف وسعه عطا امتیاز داشت و در عبادت و ذکر و وظایف طاعات و اوراد هیچوقت از او فتور بظهور نمی رسید و در تمام عمر هر شب به وقت سحر حاضر جامع اموی میگردید و از آنجا بصلوة و اذکار اشتغال می ورزید این عادت ستوده هیچگاه از اوفوت نشد و خدمت مزار سیدی شیخ ارسلان قدس اللّه سره که از معتبرین اساتید ارباب طریقت بود.و تربت او در دمشق مقصد اکابر و اصاغر مسلمین است بسید تاج العارفین ودو برادرش استاد کبیر شیخ صالح و عالم عامل شیخ سلیمان تعلق داشت و آن سه برادر در این خدمت میان خویش نوبتی معیّن داشتند که هر کدام در کشیک خود به خدمت مزارقیام می کرد. علامة المورخین مولی محمدبن محب الدین دمشقی مختصری از ترجمه سید تاج العارفین در معجم خلاصة الاثر فی اعیان القرن الحادی عشر مندرج ساخته است در آنجا میفرماید که السید تاج العارفین الدمشقی القادری احد صدور المشایخ رووس المحافل بدمشق و کان شیخاً موقراً عالی الهمة مبسوط الکف حمولاً صبوراً مداوماً علی العبادة و لایفترعنها. و بالجمله این بزرگوار از روسای اخیار آن روزگار بوده است و فوتش در نیمه شهر ربیعالاول از سال یکهزار و نود و نه اتفاق افتادو در زاویه ای که بسلسله ایشان متعلق است نزدیک پدرو جدش بخاک رفت . (نامه دانشوران ج 2 جزء 4 ص 153).
تاج پوش
کرباسی است که بر روی تاج کشند یعنی غاشیه تاج:
شاهنشهی است روزی ما در لباس فقر
سرپوش تاج پوش شود بر طعام ما.

تاثیر (از آنندراج ).

تاجران
ترجمان را گویند و آن شخصی است که معنی لغتی را بلغت دیگر بفهماند. (برهان ) (آنندراج ). شخصی را گویند که معنی لغتی بلغتی دیگر بفهماند و آنرا ترجمان نیز گویند. (جهانگیری ). کسی که زبانی رابزبان دیگر درآورد، مترجم . کسی که معنی لغتی بلغتی بفهماند و بعربی ترجمان گویند. رجوع به ترجمان شود.
تاج آباد نو
ده کوچکی است از دهستان حومه خاوری شهرستان رفسنجان ، 7هزارگزی شمال رفسنجان ، 7 هزارگزی شوسه رفسنجان به کرمان ، دارای 40 تن سکنه می باشد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
تاج الفتوح
این نام در بیت ذیل از عنصری آمده است :
حکایت سفر مولتان همی دانی
و گرندانی تاج الفتوح پیش آور.
و ظاهراً اشارتی است بکتابی در این باب .
تاج پوشیدن
تاج بر سر نهادن . تاج بر سر زدن . تاج بر سر گذاشتن . (مجموعه مترادفات ص 87). رجوع به تاج بر سر زدن و تاج بر سر نهادن شود.
تاجرانه
همچون تاجران . مانند بازرگانان .
تاتوان
قصبه کوچکی است در ساحل غربی دریاچه وان و مرکز سنجاق گوار میباشد. (قاموس الاعلام ترکی ).
تاج اسکندری
تاج اسکندر مقدونی ، افسر اسکندربن فیلفوس:
نگه کن که ماند همی نرگس تو
ز بس سیم و زر تاج اسکندری را.

ناصرخسرو.

تاج القراء
محمودبن حمزةبن نصر کرمانی نحوی . یاقوت در کتاب معجم الادبا آرد: ... وی یکی از علماء فقهاء و صاحب تصانیف و فضل است در دقت فهم و حسن استنباط اعجوبه بود. از وطن خویش بجایی نرفت و سفری نکرد. او در حدود سنه 500 میزیست و سپس در گذشت . او راست : «لباب التفسیر» و «الایجاز» در نحو که از ایضاح فارسی آن را مختصر کرده است و دیگر از تالیفات وی «نظامی » در علم نحو است که آنرا از «اللمع» ابن جنی مختصر کرده است دیگر «الافادة» در نحو، و نیز «العنوان » در همان علم ، و او درباره مواضع حرف اسم آرد:
فمعرفة و تانیث و نعت
و نون قبلها الف و جمع
و عجمة ثم ترکیب و عدل
و وزن الفعل و الاسباب تسع
(از معجم الادبا چ مارگلیوث ج 7 ص 146). در شدالازار صفحه 402 در ترجمه احوال شیخ ابوعبداللّه عمربن ابی النجیب الشیرازی آمده است : و له روایات عن مناوربن فرکوه الدیلمی و عن تاج القراء نصربن حمزة الکرمانی . علامه قزوینی در حاشیه همین صفحه آرد: مقصود بدون هیچ شک و شبهه به قرینه لقب «تاج القراء» و بقرینه نام پدرش «حمزه » و نسبت او «الکرمانی » ابوالقاسم محمودبن حمزةبن نصر الکرمانی معروف به تاج القراء است که مولف در اینجا در نام و نسب او خلط غریبی کرده است و نام جد او را بر خود او نهاده ولی در اوایل ترجمه که باز مجدداً نامی از او برده نام و نسب او را در آنجابکلی درست و بطبق واقع «الامام برهان الدین محمودبن حمزةبن نصرالکرمانی ذکر کرده است » بشرح احوال این شخص که از مشاهیر قراء عصر خود بوده در معجم الادباء یاقوت و طبقات القراء جزری و طبقات النحاة سیوطی مذکور است عین عبارت معجم الادباج 7 ص 146 از قرار ذیل است ... و سیوطی نیز در طبقات النحاة ص 387 عین همین فصل را باسم و رسم از همان مولف یعنی یاقوت نقل کرده است و جزری در طبقات القراء ج 3 ص 291 در ترجمه او گوید: «محمودبن حمزةبن نصر ابوالقاسم الکرمانی المعروف به تاج القرّاء مولف کتاب » «خط المصاحف » و کتاب «الهدایة فی شرح غایة ابن مهران » و کتاب «لباب التفسیر» و کتاب «البرهان فی معانی متشابه القرآن » امام کبیر محقق ثقه کبیر المحل لااعلم علی من قراء و لکن قراءعلیه ابوعبداللّه نصربن علی بن ابی مریم فیما احسب ، کان فی حدود الخمسمائه و توفی بعدها واللّه اعلم » - انتهی (حاشیه 9 صفحه 402 شدالازار چ قزوینی ). مولف شدالازار در ترجمه احوال ابن ابی مریم شیرازی آرد: ... روی کتاب التیسیر فی التفسیر عن مصنفه الامام برهان الدین محمودبن حمزةبن نصرالکرمانی ... شدالازار چ قزوینی ص 406). یاقوت در معجم الادباء در ترجمه احوال ابن ابی مریم آرد: ... و المرجوع الیها فی الامور الشرعیة و المشکلات الادبیة اخذ عن محمودبن حمزة الکرمانی ... (معجم الادبا چ مارگلیوث ج 7 ص 210). جزری در طبقات القرّا ج 2 ص 337 در ترجمه احوال ابن ابی مریم آرد: ... وقفت علی کتاب فی القراآت الثمان سماه الموضح تدل علی تمکنه فی الفن جعله باحرف مرموزة دالة علی اسماء الرواة و ذکر ناسخه انه استملاه من لفظه سنة اثنتین و ستین خمسمائة و قراء فیما احسب علی تاج القراء محمودبن حمزه ...». (شدالازار ص 407 ح 2). صاحب ترجمه ، معاصر ملک ایرانشاه بن ملک تورانشاه بن قاورد و از جمله علماء و دانشمندانی است که بر خلع ملک ایرانشاه اتفاق کردند و عوام را بر خروج بروی فتوی دادند. آقای بیانی در حاشیه صفحه 21 تاریخ افضل به نقل از تاریخ ابن شهاب (جامع التواریخ حسنی ) آرد: ... و قاضی بوالعلا و سلطان تاج القرّاء و دیگرفضلااتفاق نمودند که بر او [ ملک ایرانشاه ] غلبه عام کنند... رجوع به بغیة الوعاة فی طبقات النحاة سیوطی ص 387 و 403 و محمودبن حمزه ... شود.
تاج تاش
خداوند تاج . (آنندراج ).
  • خداوند و خواجه . (آنندراج ).