جستجو

بابارود
دهی از دهستان باراندوزچای بخش حومه شهرستان ارومیه 24 هزارگزی جنوب خاوری ارومیه و 4 هزارگزی شمال خاوری شوسه مهاباد به ارومیه . جلگه ، معتدل مالاریائی ، سکنه 483 تن مسیحی ، کلدانی . آب آن از در این قلعه . محصول آن غلات ، توتون ، حبوبات ، انگور، چغندر، برنج و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جوراب بافی است . راه ارابه رو دارد و از راه ترکمان میتوان اتومبیل برد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
باباشیخ علی
دهی از دهستان نوبندگان بخش مرکزی شهرستان فسا 18 هزارگزی جنوب خاوری فسا، کنار شوسه فسا به داراب . دامنه ، معتدل . سکنه آن 60 تن و آب آن از قنات . محصول آن غلات ، لبنیات . شغل اهالی زراعت و گله داری و قالی بافی است . راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
باباقاضی
دهی از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه 35500 گزی خاوری مراغه 18هزارگزی جنوب شوسه مراغه به میانه . دره ، معتدل سالم . سکنه آن 162 تن شیعه و آب آن از چشمه . محصول آن غلات ، نخود، توتون ، چغندر و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است . راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
باباگردعلی
دهی از دهستان مرکزی بخش طرهان شهرستان خرم آباد. 48 هزارگزی کوهدشت . و 48 هزارگزی باختر راه شوسه فرعی خرم آباد به کوهدشت . جلگه ، معتدل مالاریائی و سکنه 180 تن ، شیعه ، لکی . آب آن از رودخانه دم روسان . محصول آن ، غلات ، تریاک ، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان سیاه چادربافی است و راه اتومبیل رو دارد. ساکنین از طایفه آدینه وند و چادرنشین می باشند. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
باباخاکی
نام لنگر و منزل و ییلاق در مشرق خراسان قدیم این نام مکرر در حبیب السیر آمده است . (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 149، 218، 243، 244، 245، 539، 540 و 542).
باباروزبهان
دهی از دهستان قلعه زرس شهرستان اهواز 12 هزارگزی شمال خاوری قلعه زرس کنار راه مالرو بابا احمد به بابا زاهد. جلگه گرم سیر. سکنه آن 32 تن ، شیعه ، لری بختیاری و آب آن از چاه و قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
باباشیخ نعمةاللّه نخجوانی
="line-height: 25px;"> متاسفانه نتیجه ای برای جستجوی باباشیخ نعمةاللّه نخجوانی در لغتنامه دهخدا یافته نشد.

برای جستجوی بهتر:
- در نوشتن املای کلمه خود بیشتر دقت کنید.
- در نوار جستجو بجای حروفی که نمیدانید از خط فاصله (-) استفاده کنید. مانند:( س-ر، یا سر-س-ان)
- در نوار جستجو می توانید ستاره (*) را برای تعداد نا معلومی از حروف بکار برید مانند: نمایشگ*، یا *وستان.
باباقدرت
ده کوچکی است از دهستان بام بخش صفی آباد شهرستان سبزوار، سر راه ماشین رو میان آباد،جلگه معتدل . سکنه آن 20 تن ، شیعه . آب آن از قنات ومحصول آنجا غلات ، میوجات و پنبه . شغل اهالی زراعت است و راه ماشین رو دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
باباگرگر
دهی جزء دهستان آتش بیگ بخش سراسکند شهرستان تبریز. 30هزارگزی جنوب باختر سراسکند و 3 هزارگزی شوسه تبریز - میانه . کوهستانی ، معتدل . سکنه آن 178تن ، شیعه . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است و راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
باباخان
نام اصلی فتحعلیشاه . رجوع به فتحعلیشاه شود.
باباری
(معرب لاتینی پیپر، بمعنی فلفل ) بلغت یونانی فلفل سیاه را گویند که در آش و طعام کنند و اگر زن بعد از مجامعت بخود برگیرد هرگز آبستن نگردد. (برهان ) (آنندراج ). فلفل اسود. (تحفه حکیم مومن ) (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به بابادی شود.
باباشیخی
یک نوع خربزه ایست بسیار لطیف . (شرفنامه منیری ) (شعوری ج 1): در بخارا به کنار جوی رفتم خربزه باباشیخی بغایت تازه ... چنانک گوئی این ساعت از پالیز بیرون آمده است . (انیس الطالبین نسخه خطی مولف ). چون به کنار جوی رفتم خربزه باباشیخی بغایت تازه دیدم که در آب می آمد. (انیس الطالبین ایضاً ص 136).
  • نوعی از تربز است . (آنندراج ).
  • باباقره
    دهی از دهستان مرکزی بخش فریمان ، شهرستان مشهد 20هزارگزی شمال فریمان ، کوهستانی سردسیر. سکنه آن 52 تن شیعه و آب آن از قنات و محصول آنجا غلات ، تریاک و شغل اهالی زراعت است و راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
    باباگل
    ده کوچکی است از دهستان اندوهجرد بخش شهداد، شهرستان کرمان .31 هزارگزی جنوب خاوری شهداد، سر راه مالرو شهداد، کشیت . سکنه آن 5 تن . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
    باباخان چاوشلو
    ابوالحسن گلستانه آرد:.... جناب نادری باباخان چاوشلو را بگرفتن او (مهدیخان زند) و جماعت زندیه مامور فرمود. باباخان از راه چاپلوسی و خدعه مهدیخان رابلطف و انعام حضرت نادری مستظهر و امیدوار ساخته بنزد خود طلبیده در ورود خان موصوف به حبس او امر و قریب چهارصد نفر از جماعت زندیه را از راه تدبیر مقتول و بعد از اخذ اموال و اسباب نقد و حبس مهدیخان را هم بقتل رسانید. (مجمل التواریخ گلستانه ص 127 و 336).
    بابازاده
    محمد قره مانی (مولا) متوفی 994ه' . ق.او راست : تعلیقه ای بر کتاب البیع هدایه مرغینانی . (کشف الظنون چ 2 استانبول ستون 2036 و 2037).
    باباصالحی
    دهی از دهستان دشمن زیاری بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون 69 هزارگزی جنوب خاوری فهلیان و 9 هزارگزی راه فرعی اردکان به هرایجان . کوهستانی ، معتدل و مالاریائی . سکنه آن 450 تن و آب آن از چشمه و محصول آن غلات ،حبوبات ، تریاک و شغل اهالی زراعت و گلیم و قالی بافی است . راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
    باباقری
    باباقوری . باباغری . باباغوری . قسمی کوری که چشم آماسیده و برنگ چشم گوسفند مرده شود و کمی درشت تر یعنی بزرگتر از حد عادی گردد. رنگ سپیدی و سیاهی چشمی بهم آمیختن با کدورت و گرفتگی رنگ و نابینا شدن .
  • قسمی مهره مدور سیاه و سفید بشکل و رنگ چشم گوسفندی مرده که برای دفع چشم زخم بر کودکان آویزند و گاه برای زینت بر خود نهند.
  • قسمی سنگ.
  • قسمی عقیق.
  • خوشه چشم .
    -باباقری شدن ; کور شدن بصورت باباقری .
  • باباگنبد
    موضعی در جنوب چهارباغ نواحی جنوبی مرو.
    باباخانی
    دهی از دهستان ژان بخش دورود شهرستان بروجرد 9 هزارگزی شمال باختری دورود و 3 هزارگزی شمال راه شوسه دورود به بروجرد. جلگه معتدل . سکنه آن 173 تن ، شیعه ، لری و آب آن از رودخانه و محصول آن غلات و تریاک و شغل اهالی زراعت است . راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).