جستجو

ابادت
هلاک کردن .
  • هلاک شدن .
  • اباصر
    نام جائی است . (یاقوت حموی ).
    اباق
    گریختن بنده از مولی بی سببی . بگریختن . (تاج المصادر بیهقی ). بگریختن بنده . (زوزنی ). گریز. گریزپائی .
    ائمه
    ج ِ امام . بزرگان . سران . پیشوایان: یکی را از بزرگان ائمه پسری وفات یافت . (گلستان باب هفتم ).
    -ائمه جماعت ; پیش نمازان .
    -ائمه راشدین ، ائمه هدی ، ائمه اثناعشر، ائمه اطهار ; دوازده امام از نسل علی و فاطمه علیهماالسلام .
    -ائمه لغت ، ائمه نحو ; قدوه ها و ارکان لغت و نحو.
    ابابیت
    ج ِ بیت .
    اباصلت
    کنیت خادم امام علی بن موسی الرضا علیه السلام که در خراسان همراه آن حضرت بوده است .
    ائمه رسولی
    رسولیان . آل رسول . منسوب به رسول یعنی فرستاده خلیفه عباسی نزد مسعود آخرین سلطان سلسله ایوبی عربستان به سال 619 ه' .ق . پسر این رسول را که به علی بن رسول معروف شد مسعود بحکومت مکه تعیین کرد و پسر این علی یعنی نورالدین عمر پس از مرگ مسعود به سال 625 در یمن علم استقلال افراشت و سلسله رسولیان از 626 تا 845 ه' .ق . در آنجا اقامت وامارت داشتند. و این سلسله را بنی طاهر برانداختند.
    ابابیل
    ج ِ اِبال و اِباله و اَباله و ابّیل و ابّول و ایبال . و نیز گفته اند این کلمه جمعی است بی واحد. دسته های پراکنده . گروههای متفرق. دسته دسته . گروه گروه .
    -طیر ابابیل ;گله های مرغان . جفاله جفاله . ابوعبیده گوید واحد آن ابیل است و ابوجعفر رواسی بر آن است که واحد ابابیل ابول باشد. (المزهر).
  • در تداول فارسی ، پرستو. پرستوک . خطاف . چلچله . پیلوایه . پلستک . پالوانه . حاجی حاجی . بادخورک . بالوایه . دالپوز:
    اضعف مرغان ابابیل است و او
    پیل را بدْرید و نپْذیرد رفو.

    مولوی .

  • ابادید
    طیر ابادید; مرغان پریشان ، متفرق، پراکنده .
    اباض
    رسنی که بدان خرده دست شتر بر عضد بندند تا دست از زمین برداشته دارد. بند.
  • نام رگی در پای .
  • ائمه رسیه
    منسوب به قاسم رسی ّ مدعی امامت واو به زمان مامون عباسی بود و خود را یحیی الهادی می نامید، و فرقه زیدیه رسی منسوب به او باشند و ائمه رسی تا هم اکنون بامامت فرقه خویش برجایند. وفات قاسم رسی ملقب به ترجمان الدین در 246 ه' .ق . بود.
    ابابین
    ج ِ اِبّان .
    اباذر
    جندب بن جنادةبن سفیان بن عبیدبن صعیربن حرام بن غفار غفاری . نام یکی از صحابه رسول . رجوع به ابوذر جندب ... شود.
    اباضی
    یک تن از اباضیه .
    ابالب
    این صورت در مویدالفضلاء به نقل از قنیه آمده است به معنی اقطاع یافتن ، و صاحب قنیه گوید ندانم از چه زبان است .
    ائمه صنعاء
    مرکز ائمه رسی در شهر صعده بود و ایشان غالباً صنعا را نیز متصرف بودند معهذا تا سال 1043 ه' .ق . یعنی سالی که ترکان عثمانی از صنعا اخراج شدند صنعا پایتخت یمن نبود و از آن پس این سمت گرفت . و ائمه صنعا شعبه ای از ائمه رسی هستند چه ابوالقاسم منصور موسس این دودمان از فرزندان یوسف داعی نبیره یحیی هادی (قاسم رسی ) میباشد. ابتدای امامت این دوده در حدود سال 1000 ه' .ق . بوده است .
    اباتت
    اِباته . شب گذرانیدن .
    اباضیه
    فرقه ای از خوارج منسوب به عبداللّه بن اباض و آنان مخالفین خود را از اهل قبله کافر شمرند و گویند مرتکب کبیره موحد است لکن مومن نیست ، و حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام و بیشتر صحابه را کافر خوانند.
    ابالخ
    ج ِ بلیخ برخلاف قیاس ، و بلیخ نام نهریست به رقّه بغداد.
    ائناء
    رجوع به ایناء شود.