جستجو
کد : DK-136956     

غابانک


شابانک . شاهبانک . شاهباپک . شابابک . شاهنانج . شابالج . شاهبابک . شابانج . شاه بانج . شافامج . معرب شابانک که برنوب باشد. (فهرست مخزن الادویه ). دکتر معین در حاشیه برهان قاطع ذیل شابانک نویسد: «بدانکه مرادف این لفظ، شابابک [ است ] که به جای نون بای تازی باشد. معرب آن شابابج نیز است که به عربی برنوف خوانند، چنانچه صاحب گولیس به سند (مالایسع الطبیب جهله ) نوشته ، و آن درختی است که برگش شبیه به برگ زعرور و مزغب و منبت آن مصر است ». (برهان قاطع چ کلکته ص 454 ح ). ولی باید دانست که معرب این کلمه «شافانج » و «شابانک » است کونیزاادورا . (دزی ج 1ص 714 و 716) و بنابراین شابانک که مخفف «شاه بانک » است صحیح است که به همین صورت نیز تعریب شده . (دزی ج 1 ص 717) (ذیل ص 1218 برهان قاطع چ معین ). برنوب . برنوف . تُس سگ. حب الشبرم البرّی . بنفسج الکلاب . قسوةالکلاب . شجره ابراهیم کوچک . یا شجره مریم . دوائی است که به تازی بنفسج الکلاب و به شیرازی تس سگ گویند. (برهان ) (آنندراج ). و صاحب اختیارات بدیعی آرد: شاهبانک و شابانج و غابانک نیز گویند و شابانک و شاه بانج هم گویند و آن بنفسج الکلاب است ، به عربی قسوةالکلاب گویند. و صاحب جامع گوید برنوف است و هم او گوید از قول غافقی که نوعی از قیصوم است ، و از قول صاحب حاوی گوید حب ّ شبرم برّی است و مولف گوید اینهمه اقوال خلاف است . آنچه محقق است بنفسج الکلاب است .به شیرازی آن را تُس سگ خوانند. گرم و خشک است در دوّم ، صرع را سودمند بود و قطع آب رفتن از دهن بکند، خاصه از دهان کودکان و محلل ریاح شکم ایشان بود و زخمها، و قائم مقام مرزنجوش بود - انتهی . و صاحب تحفه ذیل برنوف آرد: به فارسی شابانک و معرّب او شابانج است درختی است قریب به درخت انار و پرشاخ و برگش شبیه به برگ زعرور و از آن تیره تر و مزغب و رایحه او تندو بدبوی و شکوفه او مثل خوشه و با زردی و وسط شکوفه او زغب دارد. در دوم گرم و خشک و محلل و مجفف رطوبات و منقی دماغ و شکننده بادها و عصاره برگ او جهت صرع اطفال و سیلان رطوبات دهن و تحلیل ریاح و تقویت معده و تسکین درد احشاء ایشان شرباً و ضماداً نافع،و سه درهم آن با یک دانگ جاوشیر مسهل قوی است و یک مثقال او با یک حبه جاوشیر مسکن مغص کل حیوان که ازسردی باشد و سعوط او با عصاره سداب و جُند و روغن بادام تلخ جهت رفع نسیان و جمود و تنقیه دماغ و بوئیدن برگ او جهت سده منخرین و اغشیه دماغ و زکام و ذرور برگ خشک او جهت التیام قروح و ضماد او با زفت جهت خزاز نافع و مضر امعا و مصلحش صمغ عربی و بدلش مرزنجوش و قدر شربت از عصاره او تا سه مثقال و از برگخشک او تا دو درهم است - انتهی . و صاحب مخزن الادویه گوید: شاهبانگ و شابانک و غابانک نیز نامند. در ماهیت آن ، خلاف است بعضی گویند بنفسج الکلاب که به عربی قسوةالکلاب نامند و بعضی جمسفرم بری ; و صاحب جامع و نواب مرحوم برنوف دانسته اند که شجر ابراهیم کوچک است و نیز از قول غافقی نقل کرده که نوعی از قیصوم است و ازقول صاحب حاوی که حب شبرم بری است . و صاحب اختیارات بدیعی گفته که همه اینها خلاف است و محقق آن است که بنفسج الکلاب است که به شیرازی آن را تس سگ گویند طبیعت آن گرم و خشک است در دوم ... جهت صرع و آب رفتن ازدهان خصوصاً اطفال و تحلیل ریاح شکم ایشان و زخمها و قائم مقام مرزنجوش است - انتهی . و ذیل برنوف آرد:
به فارسی شابانک نامند که معرب آن شابانج است ... درختی است قریب به انار و پرشاخ ، و برگ آن شبیه به برگ زعرورو از آن تیره تر و مزغب و رائحه آن تند و بدبو و شکوفه آن مانند خوشه و با زردی و وسط شکوفه آن زغب دار. طبیعت آن در دوم گرم و خشک . افعال و خواص آن : محلل و مخفف رطوبات و شکننده بادهای غلیظ بارد و عصاره برگ آن جهت صرع اطفال و سیلان رطوبات از دهان و تحلیل ریاح و تقویت معده و تسکین درد احشای ایشان شرباًو نیل سائیده با آب آن بر مفاصل و اصداع و پره های بینی و گردن و شکم و کفهای دست و پای ایشان مالیده و به دستور خورانیدن مقدار یک درهم عصاره برگ آن محلول بالین مرضعه ایشان به چند دفعه جهت امراض مذکور وام الصبیان نافع وآشامیدن سه درهم از عصاره آن با یک دانگ جاوشیر مسهل قوی بلغم محترق به سوی سودا و دافع اوجاع حادث از آن است و یک مثقال آن با یک حبه جاوشیر مسکن وجع قولنج مردان و زنان و مغص و کل حیوانات که از سردی باشد و سعوط و عصاره آن با عصاره سداب و جند بیدستر و روغن بادام تلخ جهت جمود و نسیانی که به یونانی ابلمیس نامند و تنقیه دماغ سه روز متوالی و بوئیدن برگ آن جهت تفتیح سده منخرین و اغشیه دماغ و زکام و ذرور برگ خشک آن جهت التیام قروح و ضماد آن با زفت جهت خزاز نافع، مضر امعاء، مصلح آن صمغ عربی ، بدل آن مرزنجوش ، مقدار شربت از عصاره آن تا سه مثقال و از برگ خشک آن تا دو درهم و نیم است - انتهی . و ابن البیطار در مفردات الادویه ذیل شاهبابک آرد: شاهباپک و یقال شابابک و هو البرنوف . قال الغافقی : قیل انه ضرب من القیصوم و یاقل انه شاهنانج و فی الحاوی انه حب الشبرم البری و رایت فی بعض الکتب ان الشاهبایک هی شجرة ابراهیم الصغیرة التی تکون فی الدور و هی التی یسمیها بعض الناس شجرة مریم و تتخذ فی الدور و الصحیح فیه ما ذکرته اولا و انه البرنوف . وذیل برنوف آرد: هو من نبات ارض مصر و بها تسمی هکذاقال التمیمی فی المرشد و یقال له الشابانک و الشابالج ایضاً و هو کثیر الموجود بمصر و قد یکبر شجره حتی یقارب شجر الرمان فی العظم و کثرة الاغصان و الورق، و ورقه اشبه شی بورق و عیدان البیلسان و قد یشبه ایضاً ورق الزعرور غیر ان ورقه اغبر مزغب و له رائحة حادة بشعة فیها ثقل علی الطباع تقرب من روائح فروع الشجر المسماة بخور مریم و یزهر زهراً کثیراً فی عناقیه شبیهة بنبات الغاسول و فی وسط زهره زغب یضرب فی لونه للی الصفرة یشاکل زهر القیصوم فی المنظر و هو حار فی الدرجة الثانیة یابس فیها و قد تنفع عصارة ورقه من اوجاع الصبیان و من الصرع الذی یعرض للاطفال منفعة بالغة عظمیة اذا حل النیلج بماء هذه الشجرة و مسح علی مفاصلهم و آنافهم و اصداغهم و رقابهم و بطون اکفهم و اسافل اقدامهم و هو طرّاد للریاح الغلیظه الباردةان سقوا من عصیر ورقه وزن درهم بلبن امهاتهم و اظاًّرهم و شم ورقه نافع من الزکام مفتح للسدد الکائنة فی اغشیة الدماغ و لما یعرض فی المنخرین من السدد و الریاح و اذا سقی الاطفال منه عند الوجع العارض فی اجوافهم و الامغاص العارضة سهم من الریاح الباردة ینفعهم و یطرد الریاح الکائنة فی بطونهم و یقوی معدهم و یقطع عنهم سیلان اللعاب و قد ینفع من الاوجاع الحادثة من احتراق البلغم و انقلابه الی المرة السوداء، و ان شرب الرحال و النساء من عصارته اعنی ماء ورقه الرطب عندالامغاص و وجع القولنج مع یسیر من الجاورشیر نفعهم وحلل الامغاص عنهم و اطلق الطبیعة و قد یسعط بعصارة ورقه مع الدهن المعتصر من ثمر الکهنایا او مع الجند بادستر مع عصارة السداب الرطب و دهن اللوز المر اصحاب الایلمیا ثلاثة ایام فینتفعون به نفعاً بینا - انتهی .و داود ضریر انطاکی در تذکرة ذیل برنوف آرد: برنوف ،هو الشاه بابک بالفارسیة نبات کثیرالوجود بمصر لافرقبینه و بین الطیون الا نعومة اوراقه و عدم الدبق فیه و اظنه لایختص ّ بزمن و فی رائحته لطف لاثقل سبط بعید الشبه من بخور مریم ، حار یابس فی الثالثة او یبسه فی الثانیة، شدید النفع فی قطع الریاح و المغص من کل حیوان و اللعاب السائل و الریاح خصوصاً مع الجاوشیر والسعوط بمائه مع عصارة السذاب و دهن اللوز المر و الجند بیدستر ینقی الدماغ و یذهب الصرع و الجمود و النسیان عن تجربة حکمیه و یداوی به سائرما یعرض للاطفال فینجح و اجود ما استعمل بالبانهم و سحیق یابسه یجفف القروح و یدمل و ینفع من القراع مع الصبر و الزفت وعصارته تقوی الاسنان و هو یضر المعاء و یصلحه الصمغ و شربته الی ثلاثة و بدله المرزنجوش - انتهی .